مرامنامه، برنامه و اساسنامه سازمان.
سازمان مردمی کـُرمانج خراسان، ارگانی است دمکراتیک که برای سهیم شدن پاره ملت کـُرد منطقه شمال خراسان در حاکمیت ملی و برپایی حکومتی فدرال و دمکرات در ایران فعالیت میکند. سیاست سازمان بر اساس اصول فدرال دمکراتیک استوار میباشد که بر مبنای آن ایالتهای فدرال کشور ایران دارای حقوق برابر در تمام زمینهها بوده و مرزهای آنها بر بنیاد خواست مردم تعیین می شوند.
خلاصه ای در باره سازمان مردمی کـُرمانج خراسان
(کردهای منطقه شمال خراسان)
سازمان مردمی کـُرمانج، ارگانی است دمکراتیک که برای سهیم شدن پاره ملت کـُرد منطقه شمال خراسان در حاکمیت ملی و برپایی حکومتی فدرال و دمکرات در ایران فعالیت میکند. سیاست سازمان بر اساس اصول فدرال دمکراتیک استوار میباشد که بر مبنای آن ایالتهای فدرال کشور ایران دارای حقوق برابر در تمام زمینهها بوده و مرزهای آنها بر بنیاد خواست مردم تعیین می شوند.
سازمان مردمی کـُرمانج برای دستیابی به اهداف زیر فعالیت میکند:
۱- سهیم شدن پاره ملت کـُرد منطقه شمال خراسان در حاکمیت ملی از طریق ایجاد جمهوری فدرال و دمکرات ایران، بر اساس حقوق برابر ملیتها و اقوام ایرانی با رعايت و تأمين حقوق شهروندی ھمه ساکنان کشور ایران فدرال.
۲- برقراری نظامی لیبرال و دمکرات که اساس آن بر پایه پلورالیسم سیاسی، سکيولاریسم، رفاه اجتماعی با بینشی انسانمدار و حقوقمدار و عدالتمدار، رفع تبعیض قومی ملی فرهنگی زبانی مذهبی جنسی و نژادی می باشد.
۳- بکاربردن زبان کـُردی بعنوان زبان اداری محلی و ارتباطی، در کنار زبان فارسی بعنوان زبان مشترک مردمان کشور ایران.
۴- تأمین آزادی بیان، قلم، اندیشه، مطبوعات و آزادی تشکلهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و صنفی.
۵- همکاری و همیاری بین ملیتها و اقوام ایرانی بر اساس احترام متقابل، برابری ملیتی و همزیستی مسالمت آمیز.
۶- برقراری رابطه مسالمت آمیز بر اساس احترام متقابل بین ملیتها و اقوام همجوار و سایر کشورها برمبنای مصوبات سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر.
۷- برقراری اقتصاد آزاد و رقابتی در راستای شکوفائى اقتصادى ساکنان منطقه فدرال کـُرمانج در شمال شرقی کشور ایران فدرال و تأمین رفاه اجتماعی براى ھمه ساکنان کشور ایران فدرال.
سازمان مردمی کـُرمانج (کـُردهای منطقه شمال خراسان)
Saziman a xelkî Kurmanj ( Kurdên menteqa bakûra xorasanê
www.kurmanj.org
اول نوروز 1388 خورشیدی
****
مرامنامه، برنامه و اساسنامه
سازمان مردمی کـُرمانج خراسان
(کردهای منطقهء شمال خراسان)
بخش اول:
فصل اول
پیشگفتار
وجود حکومتهای مستبد و خودسر طی قرون متمادی در فلات ایران سبب گسترش جهل و عقب ماندگی عمیق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بوده است. در تداوم این روند، استبداد داخلی و استعمار خارجی مشترکأ دخیل بوده و پیوسته در خفه کردن هر ندای آزادیخواهانه ملت کلان ایران به شدت عمل کرده و در سرکوب مردمان ایران که جز خواهان رفع ستم ملی و آزاديھاى دموکراتيک مرتکب هیچ گناهی نشدهاند به هر جنایتی دست یازیدهاند.
هجوم و حملات مکرر حکومتهای مرکزى ایران در اقصی نقاط کشور همواره با کشتار، غارت و سرکوب همراه بوده است. سرکوبی که در نتیجه آن هزاران نفر کشته و صدها هزار نفر دیگر مجبور به ترکخانه و کاشانهء خود و جابجایی یا مهاجرت به دیار دیگر شدهاند. جابجایی پاره ملت کرد به منطقه شمال خراسان، در طول تاریخ تا به امروز آنان را متحمل هزینه های هنگفتی کرده است. در این جابجایی و کشت و کشتار، زمامدارانی با القاب و عناوین مختلف از سوی حکومت مرکزى و عوامل بیگانگان آنان دست داشتهاند. پس از آنکه منطقه شمال خراسان توسط شاه عباس صفوی به پاره ملت کرد تنفیذ و تفویض شد، از آن هنگام تا زمان انقلاب مشروطه و کودتای رضا شاه، خودگردانی و حاکمیت محلی این منطقه در اختیار پاره ملت کرد (ایلات، ایلخانی و خوانین کرد) بود. رضا شاه ارزشهای دمکراتیک و تکثرگرایی مشروطه را زیر پا گذاشت و سیاست سرکوب و محو کردن ملیتهای ایران و ایجاد یک دولت – یک ملت را در پیش گرفت.
این سیاست هم اکنون به شکلی دیگر یعنی محو کردن زبان، فرهنگ و هویت پاره ملت کورد در منطقه شمال خراسان از طرق مختلف ادامه دارد. از طریق تقسیمات عمدی ناعادلانه جغرافیایی قسمتهای وسیعی از مناطق کوردنشین شمال خراسان علیرغم اعتراضات وسیع مردم که منجر به سرکوب شدید آنان شد، به استان همجوار واگذار شده است. این سیاست بیاعتنایی به خواستههای مردم چه در زمان حکومت پهلویها و چه در جمهوری اسلامی پیوسته ادامه داشته و دارد. هر دو رژیم بغایت تمرکزگرا، در کشور کثیرالمله ایران، با اعزام هموطنان غیر بومی و سپردن مشاغل کلیدی به آنها عملأ با مردم کورد بسان شهروند درجه چندم و همچون بردگان يک مستعمره مینگریستهاند.
حکومت آخوندها با تکیه بر اصل ولایت مطلقه فقیه و گسترش استبداد لجام گسیخته مذهبی در همه زمینهها عرصه را بر مردم ایران تنگ کرده و با سلب حق حاکمیت ملی ملیتهای ساکن ایران امکان هر گونه رشدی را از آنان گرفته است. ادامه این وضع و اجحافاتی که بر ملیت کورد روا داشته میشود در تضاد کامل با روحیه آزادمنشی مردم کورد میباشد و به همین دلیل کوردها برای به دست آوردن حقوق ملی و انسانی و به دست گرفتن سرنوشت خود به دست خویش، پیوسته با زورگویان و مستبدان در مصاف بوده و تا حصول آن خواهند بود.
آثار شوم سیاستهای شوونیستی حکومتهای مرکزی در زمینههای مختلف بر ملیت کورد کاملا مشهود است. مهمترین این اجحافات در مقوله های زیر به اختصار بیان میشوند.
۱- اقتصادی
مناطق کوردنشین ایران در طی قرون متمادی همواره مورد اغماض بوده که فقر بیش از پیش مردمان این سامان را موجب گردیده است. در عوض دولتهای حاکم، بازار اقتصاد را در انحصار خود گرفته اند. حاکمان غاصب تامین منافع خویش را در مصرفی بودن جامعهء کورد می بینند تا با فروش کالاهای خویش و تداوم این سیاست که ابزاری برای سرکوب است از رشد تولیدی و صنعتی مناطق کوردنشین جلوگیری نمایند.
حکومت آخوندها برای حفظ و تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی خود و کنترل بیشتر مناطق کوردنشین، واحدهای تجاری منطقه را به غیر بومیان و نزدیکان خود واگذاشتهاند. مردم کورد عمومأ از داشتن امتیازهای تجاری مهم محرومند زیرا که امکانات اقتصادی، تجاری، اجتماعی و اداری منطقه عموما به افراد غیر کورد و غیر بومی واگذار میشود، و حتی کارکنان عادی طرحها از مناطق دیگر ایران تامین میگردند. عدم توجه به رشد تولیدات کشاورزی و دامپروری در منطقه کردنشین شمال خراسان، و بر اثر نبود امکانات و حمایت دولت و ادامه کشت سنتی، میزان تولیدات کشاورزی و دامپروری را در پایینترین حد خود نگهداشته است.
۲- اجتماعی ـ سیاسی
ایران کشوری چند ملیتی با مذاهب گوناگون است که میبایستی دارای حکومتی سکولار باشد. اصل ولایت فقیه که اساس حکومت شیعی جمهوری اسلامی است، دیکتاتوری تحت نام ولی فقیه مطلقه را بر سرنوشت مردم تحمیل کرده است. قوانینی که توسط مجلس تصویب میشوند و از غربال شورای نگهبان میگذرند نباید در تضاد با فقه شیعه مورد نظر ولی فقیه باشند.
قانون اساسی مصوبه فقهای حاکم عملأ آپارتاید مذهبی و حالت خودی و غیر خودی را در ایران جنبه رسمیت داده است. مقامات ارشد دولتی در منطقه شمال خراسان غیر کورد و غیر بومی هستند که فقط جهت پیشبرد سیاستهای شوونیستی، سرکوب و چپاول به شمال خراسان اعزام گشتهاند.
تحصیلکردهها و فرهیختگان کورد به خاطر تبعیضات استخدامی غالبأ به مشاغل پائین و کم درآمد گماشته میشوند و یا در یافتن کار مناسب دچار مشکل می گردند و ترک دیار میکنند که خود نوعی هضم و آسیمیله کردن ملیت کرد این دیار است. پیشبرد این سیاست موجب بیکاری شدید در میان کوردهای خراسان شده است. کردهای خراسان از داشتن رسانه های گروهی صوتی و تصویری (رادیو و تلویزیون) به زبان مادری خود محرومند، و مطبوعات نوشتاری محلی به زبان کردی قدغن است.
زن کورد مورد ستم جنسی و طبقاتی است و از داشتن ارگانهای مدافع حقوق زنان محروم است. در زمینه کاری به خاطر تبعیضات جنسی از توانایی و نبوغ آنان استفاده نمیشود. سرشت زن ستیزی حکومت آخوندها عملأ نیمی از جمعیت ایران را از بکارگیری نیرو و توان واقعی خویش در امر پیشرفت جامعه محروم کرده است. این تبعیض در سراسر کشور ایران محسوس است.
۳- آموزشی
ملیت کورد مانند سایر ملیتهای تحت ستم ملی در ایران از آموزش و تحصیل به زبان مادری خود محروم است. آموزش به زبان غیر مادری درمنطقه شمال خراسان، موجب خود کمبینی، کاهش سطح فراگیری وعدم اعتماد به نفس کودکان و جوانان کورد این دیار میشود. برای راهیابی جوانان کورد به دانشگاهها موانع زیادی قرار دادهاند. تعداد زیادی از آنهائی که به دانشگاه راه مییابند به دلیل تبعیضات و فشارهای اقتصادی مجبور به ترک تحصیل و یا اخراج میگردند. وجود این عوامل موجب کاهش کمی تحصیلکردهای دانشگاهی کورد شده است. نگاهی دقیق به ماهیت و آثار سیاست آموزشی رژیم در ایران، تبلیغ و ترویج مذهب شیعهء مورد نظر حاکمان در مدارس به خوبی نشان میدهد که هدف شستشوی مغزی کودکان جهت گرایش به مذهب شیعهء رادیکالی در میان دانشآموزان و دانشجویان، و در نهایت محو فرهنگ، تاریخ و خصلت های قومی و زدودن احساسات ملی در درون آنها است. مقوله آموزشی و علمی مدارس و دانشگاهها از دولت جدا بوده و تحت کنترل و سانسور حکومت نمی باشد.
۴- نقش نیروهای سرکوبگر
نیروهای نظامی و انتظامی همواره ابزار سرکوب ملیتهای ایران در دست حکومتگران شووینیست بوده و هستند. این نیروها علاوه بر سرکوب، در چپاول و قاچاق مواد مخدر و ایجاد اختلاف میان ملیتهای ایران عمل می کنند. ضرب المثل مشهور تفرقه بینداز و حکومت کن در مورد عملکردهای سران نیروهای انتظامی حکومت در برخورد با مردمان ایران و خوش خدمتی به اربابان ستم، مصداق پیدا می کند. این عوامل اجرایی سفاک هیچ ترحمی به جان، مال و حتی شرف مردم از خود نشان نمی دهند و در مورد اعمال ضد مردمی خود به هیچ کس پاسخگو نیستند. ماموریت عمده این نیروها سرکوب هر حرکت اعتراضی مطالبه محور است.
عملکرد حکام ستمگر در ادوار مختلف باعث تشدید خصومت ملی بین مردمان ایران و حکومتگرانی شده است که بر اریکه قدرت تکیه زدهاند.
مشروعیت دادن به هویت فقط یک ملیت و تقویت حس شوونیستی در آنها از جانب حکام فاسد و ضد مردمی سبب تشدید تضاد میان آن ملیت و سایر ملیتها که تحت ستم مضاعف ملی قرار دارند شده است. برانگیختن حس برتری یک ملیت بر سایر ملیتها، معمولا جهت حفظ قدرت از سوی تشنگان قدرت و دیکتاتورها صورت میگیرد. این نگرش برتری طلبانه که بطور سازمانيافته نھادينه گردانده شده٬ متاسفانه حتی در میان برخی از روشنفکران، ادبا و سیاستمداران ملیت حاکم که بظاهر قضیه معتقد به حقوق برابر همه ملیتها هستند نیز محسوس است.
شوونیسم کور حاکم بر ایران چه در گذشته و حال هر حرکت ملی حقطلبانه و مطالبه محور را تحت عنوان تجزیه طلبی توجیه و سرکوب کرده، و عملا مليت فارس را بناحق در مقابل سایر ملیتها قرار دادهاند. سازمان ما ” سازمان مردمی کـُرمانج خراسان ” اعلام می دارد؛ مردم و جریانهای مردمی ملیت فارس که معتقد به دمکراسی و حق حاکمیت ملیتهای دیگر در کشور ایران هستند را متحد خویش برای برقراری جمهوری فدرال دمکرات ایران میداند و از همکاری و همیاری آنان در برآوردن این هدف استقبال میکند.
فصل دوم
مرامنامه و مبانی فکری سازمان
۱- اهداف اساسی سازمان
۱- سهیم شدن پاره ملت کـُرد منطقه شمال خراسان (منطقه فدرال کـُرمانج) در حاکمیت ملی و حق تعیین سرنوشت مناسب در کشور ایران فدرال.
۲- همکاری و همیاری بین ملیتهای ایران بر اساس برابری ملی، احترام متقابل و همزیستی مسالمتآمیز از طریق ایجاد جمهوری فدرال سکيولار و دمکرات ایران.
۳- برقراری نظامی لیبرال دمکرات که اساس آن بر پایه پلورالیسم سیاسی، سکيولاریسم، رفاه اجتماعی با بینشی انسانمدار و حقوقمدار و عدالتمدار، رفع تبعیض قومی ملی فرهنگی زبانی مذهبی جنسی و نژادی می باشد.
۴- بکاربردن زبان کوردی بعنوان زبان اداری و ارتباطی در منطقه شمال خراسان(منطقه فدرال کـُرمانج).
۵- تأمین آزادی بیان، قلم، اندیشه، مطبوعات و آزادی تشکیلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و صنفی.
۶- برقراری روابط مسالمت آمیز بر اساس احترام متقابل بین ملیتهای همجوار و سایر کشورها برمبنای مصوبات سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر.
۷- برقراری اقتصاد آزاد و رقابتی در راستای شکوفائى اقتصادى ساکنان منطقه فدرال کـُرمانج در شمال شرقی کشور ایران فدرال و تأمین رفاه اجتماعی براى ھمه ساکنان کشور ایران فدرال.
۲- رابطه دولت فد رال و ایالتهای فدرال
روابط بین دولت فدرال و ایالتهای فدرال بر اساس اصول زیر تعیین می شود.
الف- حاکمیت ملی / حاکمیت مردم: صلاحیتها و اختیارات اصلی در حیطه اختیارات ایالتهای فدرال است. قانون اساسی فدرال صلاحیتها و اختیارات دولت فدرال را مشخص میکند. دولت فدرال دارای صلاحیتهای انحصاری در اموری است که همه ایالتهای فدرال در اختیار آن قرار می دهند. صلاحیتها و اختیارات دولت فدرال عبارتند از؛ در دست داشتن “امور دفاعی”، “امورخارجه”، “سیاستهای اقتصادی کلان بینالمللی و بین ایالتها”، “ارتباطات و راه و ترابری”. ایالتهای فدرال سایر صلاحیتها و اختیارات و تصمیمگیری در اموری که به دولت فدرال واگذار نشدهاند را دارند. مجری قوانین و تصمیمات دولت فدرال در ایالتهای فدرال، کارمندان ایالتها میباشند.
ب- دمکراسی: دمکراسی پارلمانی باید در سطوح مختلف تصمیم گیری در دولت فدرال و ایالتهای فدرال وجود داشته باشد. تصمیم باید در نزدیکترین ارگان با کسانی که متاثر می شوند گرفته شود. چنین تصمیم هایی باید حق تعیین سرنوشت مردم، آزادی و حقوق فردی تمام ساکنان کشور را تامین کند.
پ- اصل مشارکت: ایالتهای فدرال در بالاترین نهادهای دولت فدرال؛ قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه صرفنظر از میزان جمعیت و یا وسعت جغرافیایی دارای سهم برابر و حقوق مساوی هستند.
ت- تقسیم قدرت: قانون اساسی دولت فدرال و ایالتهای فدرال باید مدون با قانون و تبصرههای مشخص برای تقسیم قدرت به شکل افقی، تفکیک قوای مقننه، اجرائی، قضائی و تقسیم عمودی قدرت بین دولت فدرال و دولتهای ایالتی باشد. این مهم مانع از تمرکز قدرت در دست یک دیکتاتور و یا یک اقلیت میشود.
ث- خود مختاری مالی: برای تأمین خودمختاری مالی ایالتهای فدرال، صلاحیتهای اخذ مالیات بین دولت فدرال و ایالتها طوری تقسیم می شود که ایالتها در اداره امور داخلی خود بتوانند تصمیم گیری کنند و مالیاتهای اخذ شده را در امور داخلی خود مصرف کنند. مازاد درآمد مالیاتی دولت فدرال برای تأمین رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی ایالتها، بر حسب نیاز این ایالتها تقسیم شود.
۳- برنامه کار فعلی
الف- تلاش برای بالا بردن سطح آگاهی و دانش مردم کورد منطقه شمال خراسان جهت احقاق حقوق ملی و مبارزه برای از بین بردن فقر، اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی متعاقب آن.
ب- ارتباط گیری با احزاب و سازمانهای انساندوست ایرانی و جهانی و افشای سیاستهای شووینیستی نظام مذهبی حاکم بر ایران در مورد ستمهایی که بر مردم ایران و بویژه کوردها روا داشته می شود.
پ- برگزاری حرکتهای اعتراضی مطالبه محور در زمان و شرایط مقتضی برعلیه سیاست های ضد مردمی و تبعیض آمیز رژیم در مناطق کوردنشین.
ت- تلاش در جهت همکاری با نیروها و جریانهای ملی و مردمی کورد.
ث- همکاری با سایر ملیتهای ایران برای برقراری جمهوری فدرال سکولار و دمکرات ایران.
۴- همکاری با احزا ب و سازمانهای دیگر
مبارزه برای دستیابی به حقوق ملی- اجتماعی مبارزهای دشوار و سهمگین است. دسترسی به این حقوق، زمانی میسر میشود که کلیه جریانها و نیروهای ملی- دمکرات، ملی- لیبرال، سوسیال – دمکرات و لیبرال – دمکرات در تفاهم با یکدیگر اتحادی گسترده برای پیشبرد امر مبارزه ایجاد نمایند. برای رسیدن به این مهم توجه به نکات زیر از اهداف استراتژی سازمان میباشد.
الف- اتحاد وسیع کلیه جریانهای سیاسی و نیروهای مردمی مناطق کوردنشین برای دستیابی به حاکمیت ملی مناسب مردم کورد.
ب- اتحاد وسیع نیروها و جریانهای مردمی ملیتهای ایران برای ایجاد جمهوری فدرال سکولار و دمکرات ایران.
فصل سوم
برنامه و مسیر نقشه راه سازمان
با توجه به دیدگاههای فوق مواد برنامه سازمان در زمینههای گوناگون به اختصار از قرار ذیل است:
سیاست اقتصادی
منابع طبیعی ایران باید در حاکمیت مردمان ایران باشد. این منابع باید در جهت رشد اقتصادی ایالتها به کار گرفته شوند. هدف از سیاست اقتصادی، بالا بردن سطح زندگی مردم و تأمین رفاه اجتماعی است. هرگونه کاربرد از منابع و انرژی نباید به محیط زیست ایالتها اثرات سوء و غیر قابل جبران بگذارد. سیاست اقتصادی سازمان بر اساس نکات زیر تعیین می شود:
۱- برقراری اقتصاد آزاد و رقابتی در راستای شکوفائى اقتصادى ساکنان منطقه فدرال کرمانج در شمال شرقی کشور ایران فدرال و تأمین رفاه اجتماعی براى ھمه ساکنان کشور ایران فدرال.
۲- تلاش در جهت بالا بردن سطح تولید و صنعتی نمودن جامعه.
۳- مهار آب رودخانهها و دیگر منابع آبی جهت تأمین آب آشامیدنی و زراعی.
۴- توسعه و بهرهبرداری از منابع طبیعی ایالتها با رعايت مسائل حفظ محيط زيست.
۵- توجه به کشاورزی و دامداری و دادن امکانات به کشاورزان و دامداران.
۶- سرمایه گذاری در بخشهای مختلف صنعتی جهت رشد اقتصادی جامعه و ایجاد کار.
۷- تصاعدی بودن مالیات بر درآمد و پایین نگهداشتن مالیاتهای غیر مستقیم بر روی کالاهای اساسی مورد نیاز مردم.
تبصره : با مشورت کارشناسان بر چگونگی تصاعدی بودن مالیاتها و هزینه های دولت میزانی مشخص میشود تا از ایجاد شرایط نامساعد برای سرمایه گذاری و رشد اقتصادی جلوگیری شود.
۸- پیریزی بودجه توزیعی، جهت تضمین عدالت و توزیع عادلانه درآمدهای دولت برای تامین رفاه اجتماعی.
۹- تأکید بر تصویب لوایح اقتصادی در مجلس قانونگذاری برای تسهیل سرمایه گذاری داخلی و خارجی در ایالتهای فدرال.
۱۰- توسعه ارتباطات: راهها، جادهها، راهآهن، ایجاد فرودگاه و مدرنیزه کردن سیستم مخابرات و تکنولوژی انفورماتیک.
برنامه اجتماعی
هدف از برنامه اجتماعی، تأمین رفاه عمومی و توجه خاص به طبقه کم درآمد است. برای رسیدن به این مهم توجه به نکات زیر را ضروری میدانیم:
۱- تأمین حداقل رفاه اجتماعی و از بین بردن فقر اقتصادی.
۲- کمک جهت تأمین مسکن برای نیازمندان.
۳- ایجاد بیمههای اجتماعی، بخصوص در موارد از کار افتادگی، بازنشستگی و بیکاری.
۴- برقراری امنیت جانی و مالی.
۵- تلاش برای ریشهکن کردن اعتیاد.
۶- تأمين امکانات و فرصتھاى برابر براى ھمه شھروندان ساکن منطقه فدرال کرمانج.
برنامه بهداشتی و درمانی
دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی از حقوق اولیه انسانها است. برای تأمین بهداشت در ایالتها اقدامات زیر مورد نظر سازمان است:
۱- بالا بردن سطح بهداشت مردم از طریق آموزشهای بهداشتی.
۲- گسترش مراکز بهداشتی، درمانی و بیمارستان.
۳- توجه به بهداشت مادر و کودک، ایجاد و گسترش زایشگاهها و شیرخوارگاهها.
۴- ایجاد مراکز بهداشتی برای نگهداری سالخوردگان و معلولین.
۵- تأمین بهداشت برای عموم.
برنامه فرهنگی
حفظ و تکامل ادبیات، موسیقی، هنر و فرهنگ مردم کورد از طریق توجه به نکات زیر میسر است:
۱- کاربرد زبان کوردی بعنوان زبان رسمی، آموزشی و ارتباطی ایالتهای کوردنشین. اهمیت دادن به پیشرفت زبان و ادبیات كردی، و ارج نهادن به نویسندگان و دانشمندان و روشنفكران و متخصصان كرد در منطقه شمال خراسان.
۲- ایجاد و تقویت نهادهای مستقل فرهنگی برای رشد زبانهای رایج در ایران و بویژه در منطقه شمال خراسان.
۳- راه اندازی رادیو و تلویزیون تمام وقت به زبان کردی در منطقه شمال خراسان.
۴- ایجاد موسساتی برای نگهداری میراث فرهنگی، تاریخی و ملی کوردها.
۵- کمک به هنرمندان و موسیقدانان کورد جهت غنای موسیقی و هنری در مناطق کوردنشین.
۶- آزادی مذاهب و انجام مراسم مذهبی.
برنامه آموزشی
توجه به امر آموزش و پرورش نوجوانان و جوانان برای بالندگی جامعهء ایران ضروریست. برای پیشبرد امور آموزشی در مناطق کوردنشین موارد زیر مد نظر سازمان است:
۱- فراهم نمودن امکانات آموزشی، پرورشی و تفریحات سالم برای نوجوانان و جوانان.
۲- دفاع از حق تاسیس اتحادیهها و انجمنهای دانشجویی و دانشآموزی.
۳- در مناطق کوردنشین تحصیل به زبان کوردی از دوره ابتدایی تا سطح عالی است. در مناطقی که اکثریت مردم به زبانهای دیگری بجز کوردی سخن می گویند، زبان اکثریت بعنوان زبان آموزشی آنها استفاده می شود. اقلیتهای اتنیکی می توانند در مدارس به زبان مادری خود تحصیل نموده و مطبوعات به زبان مادری خویش منتشر سازند.
۴- آموزش زبانهای ارتباطی بین المللی از سطح ابتدایی شروع میشود. در مناطق کوردنشین زبان فارسی از کلاس پنجم به بعد در مدارس تدریس خواهد شد.
۵- ریشه کن کردن بیسوادی.
۶- ایجاد تأسیسات ورزشی و تربیتی با کیفیت خوب.
۷- اجباری بودن تحصیلات تا پایان دوره اول متوسطه و رایگان بودن تحصیلات تا پایان دوره دیپلم متوسطه.
برابری حقوقی زن و مرد
زنان ایرانی و بویژه زنان کورد، از برابری حقوق اجتماعی و انسانی با مردان خویش محروم هستند. رشد، تکامل و برابری زمانی مفهوم پیدا می کند که زن و مرد در جامعه از حقوق برابر و مساوی برخوردار باشند.
عمده اهداف سازمان در تحقق یافتن این حقوق عبارتند از:
۱- برابری و رعايت کامل حقوق زن و مرد در همه زمینهها.
۲- حمایت از تشکلات زنان و یا هر تشکل دیگری که برای تحقق برابرى حقوق زنان مبارزه کند.
سیاست خارجی
تصمیم گیری در سیاست خارجی از مسئولیتهای دولت فدرال است که با توافق ایالتهای فدرال در اختیار آن گذاشته می شود. این سیاست بر مبنای استقلال و عدم تعهد استوار است. دولت فدرال به اجرای امور زیر باید موظف و پایبند باشد:
۱- احترام به منشور سازمان ملل متحد و میثاقهای اعلامیه جهانی حقوق بشر.
۲- دولت فدرال برای انعقاد هر گونه قراردادی در ارتباط با امور سیاست خارجی که به سرنوشت و حاکمیت ایالتها ارتباط پیدا می کند، میبایستی با آنان مشورت نموده و با توافق ایالت ذینفع عمل نماید.
۳- دولت فدرال با رعایت وحفظ حسن همجواری باید شرایطی فراهم آورد تا همکاری فرهنگی و آموزشی بین ایالتها با جوامع دیگر در سایر کشورها میسرگردد.
۴- حمایت از جنبشهای دمکرات، حقطلب و مطالبه محور ملیتها.
بخش دوم:
اساسنامه سازمان
(چهارچوب تشکیلاتی سازمان)
ماده 1: نام و ماهیت سازمان
۱- نام سازمان ” سازمان مردمی کـُرمانج خراسان (کـُردهای منطقه شمال خراسان) ” میباشد.
۲- سازمان مردمی کـُرمانج، ارگانی است ملی- دمکراتیک که برای سازماندهی جهت تحقق سهیم شدن پاره ملت کرد منطقه شمال خراسان در حاکمیت ملی مبارزه میکند.
ماده 2: اهداف بنیادی سازمان
۱- سهیم شدن پاره ملت کـُرد منطقه شمال خراسان (منطقه فدرال کـُرمانج) در حاکمیت ملی و حق تعیین سرنوشت ملی مناسب در کشور ایران فدرال.
۲- همکاری و همیاری بین ملیتها در ایران بر اساس برابری ملی، احترام متقابل و همزیستی مسالمت آمیز از طریق ایجاد ایالتهای فدرال سکولار و دمکرات.
۳- بر قراری نظامی لیبرال – دمکرات که اساس آن بر پایه پلورالیسم سیاسی، سکولاریسم، فاه اجتماعی با بینشی انسانمدار و حقوقمدار و عدالتمدار، رفع تبعیض قومی ملی فرهنگی زبانی مذهبی جنسی و نژادی می باشد.
۴- بکاربردن زبان کـُردی بعنوان زبان اداری و ارتباطی در منطقه شمال خراسان.
۵- تأمین آزادی بیان، قلم، اندیشه، مطبوعات و آزادی تشکلهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، صنفی در راستای منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد.
۶- لغو اعدام.
۷- برقراری روابط مسالمتآمیز بر اساس احترام متقابل بین ملیتهای همجوار و سایر کشورها برمبنای مصوبات سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر.
۸- برقراری اقتصاد آزاد و رقابتی در راستای شکوفائى اقتصادى ساکنان منطقه فدرال کـُرمانج در شمال شرقی کشور ایران فدرال و تأمین رفاه اجتماعی براى ھمه.
ماده 3: عضویت در سازمان
همه کوردهای منطقه فدرال کرمانج و هر کورد ایرانی و هر هم میهن ساكن شمال شرقی ایران می تواند به عضویت سازمان در آید، در صورتی که:
۱- به مرامنامه و برنامه و اساسنامه سازمان اعتقاد داشته باشد و آن را تبلیغ و ترویج نماید.
۲- به حق حاکمیت مناسب ملیت کورد در کشور ایران فدرال معتقد باشد.
۳- به دمکراسی و رفع تبعیض از آحاد مردم کورد ایمان داشته باشد.
تبصره: ارتقاء در تشکیلات بر اساس فعالیت و شایستگی است.
ماده 4: شرایط پذ یرش عضو
۱- به سن 18 سالگی رسیده باشد.
۲- عضو سازمان و یا حزب دیگری نباشد.
۳- از طرف اکثریت اعضای یک ارگان تشکیلاتی سازمان تأیید شود.
۴- شش ماه دوره آزمایشی را گذرانیده باشد.
ماده 5: وظایف اعضاء
۱- مصوبات و تصمیمهای سازمان را محترم شمرده و به آنها عمل نماید.
۲- برای حفظ وحدت سیاسی و تشکیلاتی سازمانی بکوشد.
۳- اسرار سازمان را حفظ نماید.
۴- از اصول و دیسیپلین سازمانی طبق اساسنامه پیروی کند.
۵- برای بالا بردن دانش سیاسی و اجتماعی خود بکوشد.
۶- در یکی از ارگانهای سازمانی فعالیت نماید.
۷- رابط سازمان و مردم باشد و برنامههای سازمان را در میان مردم تبلیغ کند.
۸- در نشستهای منظم سازمانی فعالانه شرکت نماید.
۹- حق عضویت بپردازد.
تبصره: كسانی كه از سیاست سازمان پشتیبانی میكنند ولی وظایف یك نفر عضو را به انجام نمیرسانند، به عنوان “هوادار سازمان” شناخته میشوند.
ماده 6: حقوق اعضاء
۱- عضو سازمان حق انتخاب شدن در هر یک از ارگانهای سازمانی را دارد.
۲- حق انتقاد از هر عضو و یا ارگانی را در جلسات سازمانی دارد.
۳- حق دارد از هر ارگانی به ارگان بالاتر شکایت کند.
۴- حق دارد نظرات خود را علنی درسطح تشکيلات تبلیغ کند.
۵- حق ارائه نظر و پیشنهادات به تمامی ارگانهای سازمانی را دارد و یا میتواند از آنها سئوال کند.
ماده 7: فعالیتهای ممنوعه
۱- عدم انجام مسئولیت.
۲- رعایت نکردن به اصول و موازین اساسنامه.
۳- افشای اسرار سازمانی.
۴- کار شکنی در پیشبرد اهداف سازمان.
۵- سوء استفاده از مسئولیت سازمانی.
۶- سرباز زدن از شرکت کردن در جلسات سازمان و یا ارگانهای وابسته به آن.
ماده 8: مجازات عضو
۱- توبیخ شفاهی.
۲- توبیخ کتبی.
۳- سلب مسئولیت.
۴- تعلیق عضویت.
۵- اخراج از سازمان.
تبصره: مجازات سازمانی هر عضو با اکثریت آرا تعیین میشود. عضو اخراج و یا معلق شده میتواند از ارگان بالاتر تقاضای رسیدگی کند و میتواند این تقاضا را به کنگره سازمان نیز ارائه دهد. طولانیترین مدت زمان تعلیق یک سال می باشد.
ماده 9: ساختار تشکیلاتی سازمان
ساختار بنیادی سازمان بر اساس سازماندهی دمکراتیک است و نحوه سازماندهی دمکراتیک به طرق زیر انجام می گیرد.
۱- انتخاب ارگانهای رهبری و مسئولین سازمان از بالا تا پائین به شیوه آزاد و دمکراتیک است.
تبصره : اعضاء هیئت رهبری سازمان ترجيحاً از کوردهای خراسان و یا از ساکنان منطقه فدرال کرمانج که عملأ با مشکلات و مطالبات کوردهای خراسان آشنايند، خواھند بود.
۲-مصوبات کنگره قبل از تصویب در ارگانهای سازمانی به بحث گذاشته می شوند. وظیفه کمیته مرکزی جمع آوری نظرات و پیشنهادات ارگانهای پائین و ارائه به کنگره است. با توجه به پیشنهادات و تصمیمات ارگانهای سازمانی سیاست آینده سازمان تدوین میشود.
۳- برای تقویت گفتمان سیاسی و دمکراسی درون سازمانی، ارگانهای سازمانی به اعضای حوزه خود گزارش میدهند. گزارش دهی از پایین به بالا و بالعکس بعنوان یک اصل مهم در سازمان به پیش می رود. ارگانهای پائین تر موظف به اجرای تصمیمات ارگانهای مافوق هستند.
۴- تصمیمات سازمان در همه سطوح بر اساس رأی اکثریت اتخاذ میشود، به همین جهت یک عضو تابع تشکیلات سازمانی و اقلیت تابع اکثریت هستند. تمامی اعضای سازمان ملزم به رعایت نظم و دیسیپلین ارگانی میباشند.
تبصره: هر اقلیتی ضمن محترم شمردن تصمیمات اکثریت، حق ابراز نظرات سازنده خویش را با در نظر گرفتن و دوری از فعالیتهای سازمان شکنانه و تفرقه افکنانه تشکيلاتى را در ارگانهای سازمانی دارد.
ماده 10: کنگره سازمان
۱- کنگره عالیترین نهاد تصمیم گیری و مرجع قانونگذاری سازمان است.
۲- کنگره در شرایط عادی هر چهار سال یکبار تشکیل میشود. کنگره سازمان با شرکت اعضای کمیته مرکزی، اعضای علیالبدل، مشاوران، نمایندگان کمیته های سازمان(در شهرها، بخش و روستا) برگزار میگردد.
۳- در مواقع اضطراری نصف بعلاوه یک از اعضای کمیته مرکزی می توانند فراخوان کنگره فوق العاده را بدهند.
۴- دو- سوم (3/2م) اعضای سازمان می توانند فراخوان کنگره فوق العاده را بدهند.
۵- کنگره با حضور نصف بعلاوه یک از افراد واجد شرایط رسمیت می یابد.
کنگره فوق العاده: در صورتیکه کمیته مرکزی نتواند مسائل سازمانی را حل کند، خواهان برگزاری کنگره فوق العاده میشود. کنگره فوق العاده الزامی برای پرداختن به وظایف کنگره عادی را ندارد و فقط جهت رسیدگی به موضوعات پیشنهادی تشکیل می شود.
ماده 11: اختیارات و وظایف کنگره
۱- بحث و بررسی روی گزارش کمیته مرکزی و عملکرد سازمان، ترمیم های لازم و تصویب آن.
۲- تعیین خط مشی عمومی، امور تاکتیکی و استراتژی، و اصول اساسی سیاستی را که سازمان باید تعقیب کند.
۳- تصویب برنامه و اساسنامه سازمان، تغییر و اصلاح آن در صورت لزوم.
۴- انتخاب اعضای اصلی و علی البدل کمیته مرکزی جدید، تعیین محل برگزاری جلسه آتیه کمیته مرکزی و همچنین محلی را که کنگره آینده در آن تشکیل خواهد شد.
۵- اسناد کنگره با اکثریت نصف بعلاوه یک بتصویب می رسند.
۶- شیوه برگزاری کنگره؛ پس از بحث و بررسی روی گزارش کمیته مرکزی و عملکرد سازمان، آنگاه کمیتهء پیشبرد کار کنگره و نظارت بر آن انتخاب می گردد که انحلال کمیته مرکزی قبلی را بدنبال خواهد داشت و تا انتخاب کمیته مرکزی جدید مسئولیت پیشبرد کار کنگره را بر عهده خواهد داشت. کنگره در پایان هر جلسهء دوره ای خود بیانیه ای (مانیفستی) بنام سازمان صادر می کند.
ماده 12: کنفرانس سازمان
۱-کنفرانس سازمان در صورتی تشکیل میشود که امکان برگزاری کنگره نیست و کمیته مرکزی قادر به رفع و حل مسائل مطروحه نباشد.
۲- کنفرانس همان اختیارات کنگره را دارد. شیوه برگزاری کنفرانس و تصویب اسناد آن همانند کنگره است.
۳- کنفرانس با شرکت اکثریت اعضای کمیته مرکزی و مشاوران، و یک – سوم (3/1م) نمایندگان تشکیلاتها و کمیته های سازمانی رسمیت می یابد.
ماده 13: کمیته مرکزی
۱- کمیته مرکزی بعنوان عالیترین ارگان رهبری و مرجع اجرائی سازمان در فاصله میان دو کنگره است که مسئول اجرای مصوبات و تصمیمات متخذه کنگره در این فاصله زمانی می باشد.
۲- وظایف و اختیارات کمیته مرکزی عبارتند از:
– اجرای تصمیمات کنگره.
– مسئولیت هماهنگی و ارتباط سازمان با احزاب و سازمانهای دیگر.
– انتخاب دبیرکل و هیئت دفتر اجرائی (دفتر سیاسی) از میان اعضاء خود.
– دبیر کل بالاترین مقام رهبری سازمان است و در مقابل کمیته مرکزی و ارگانهای بالاتر مسئول است.
– مسئولیت هماهنگی کارهای کمیته مرکزی، نظارت بر کار و فعالیتهای سازمان و برگزاری پلنوم (جلسلات کمیته مرکزی) بعهده دبیر کل است.
– تشکیل جلسه پلنوم حداقل هر سال یکبار.
– حسابرسی و تنظیم بودجه سازمان، و تعیین میزان حق عضویت.
– تدوین آئیننامه داخلی جهت هماهنگی فعالیتهای نهادهای وابسته.
– اعضای علی البدل، و مشاوران کمیته مرکزی در جلسات کمیته مرکزی تنها دارای رأی مشورتی هستند.
تبصره – در صورت تشخیص کمیته مرکزی دو نفر از اعضای کمیته مرکزی به جای دبیرکل بعنوان سخنگویان سازمان انتخاب شوند.
۳- جلسلات کمیته مرکزی (پلنوم) با شرکت دو- سوم (3/2م) اعضای اصلی در شرایط عادی رسمیت مییابد. تصمیمات متخذه در جلسات کمیته مرکزی در صورتی قابل اجراست که بیش از نصف + یک اعضای اصلی حاضر در جلسه بدانها رأی موافق داده باشند. پلنوم فوق العاده؛ یک- سوم (3/1م) اعضای کمیته مرکزی می توانند فراخوان پلنوم فوق العاده را بدهند که با حضور نصف بعلاوه یک اعضای کمیته مرکزی رسمیت می یابد.
ماده 14: دفتر اجرائی
دفتر اجرائی مسئول اجرای تصمیمات کمیته مرکزی در فاصله میان دو جلسه کمیته مرکزی است. جلسات دفتر اجرائی بر اساس ضرورت فعالیتهای سازمانی تشکیل میشود تا گزارش فعالیتهای خود را به کمیته مرکزی ارائه دهد.
ماده 15: درآمد سازمان
۱- حق عضویت اعضاء.
۲- عایدات بنیادها و موسسات سازمانی.
۳- کمک مالی اعضا، هواداران و دوستداران سازمان.
۴-سرمایه گذاری در پروژههای مختلف جهت بهبود وضعیت مالی سازمان.
اول نوروز 1388 خورشیدی
( بیست و یکم مارس 2009 میلادی)