رشیدخان سردار کل قوچان و حکومت محلی کُرمانج
1 min readحکومت سی و پنج سالهٌ میر رشیدخان کُرمانج به مرکزیت قوچان موجب شده بود که قزاقها و ترکمانان از دستاندازی به حوزهٌ خراسان صرفنظر کنند و آرامش در منطقه شمال خراسان حکمفرما باشد.
امیرحسین خان (رشیدخان سردار کل قوچان)
35 سال امیر و حاکم امیرنشین کُرمانج شمال خراسان
(از سال 1858 تا 1893 میلادی)
امیر حسین خان شجاع الدوله (رشیدخان)، ایلخان و حاکم (میر / امیر) حکومت محلی کُرمانج به مرکزیت قوچان و یکی از افراد مردم دوست، خیرخواه و بسیار قدرتمند بود.
ایران در آن موقع بصورت امارات (امیرنشین ها، ساتراپ ها) و یا ایالتهای گوناگون که دارای حکومتهای محلی خود بودند اداره می شد. کشور امارات متحده عربی کماکان آن شیوهء حکومتی را هنوز هم حفظ کرده است که خود نوعی حکومت غیرمتمرکز یا حکومت فدرال سنتی محسوب می شود. کودتای رضاشاه سیستم امیرنشینی ایران (حکومت فدرالی سنتی ایران) را با خشونت و خونریزی به حکومت مرکزگرا و استبدادی تغییر داد (ایجاد به اصطلاح یک ملت و یک دولت برای ایران کثیرالمله با توسل به زور و سرکوب) که متأسفانه بعد از رضا شاه نیز تداوم یافت.
حکومت سی و پنج سالهٌ میر رشیدخان کُرمانج به مرکزیت قوچان موجب شده بود که قزاقها و ترکمانان از دستاندازی به حوزهٌ خراسان صرفنظر کنند و آرامش در منطقه شمال خراسان حکمفرما باشد. بر اثر قراردادهای ننگینی که در حکومت قاجاریه بسته شد، شهرهای زیادی از پیکره منطقه شمال شرق ایران جدا و به روسیه واگذار گردید.
قرارداد آخال نیز از همان ننگیننامهها بود که ناصرالدین شاه به مردم ایران تحمیل کرد. شهرهای کُردنشین فیروزه و باقر را که هم اکنون نیز در ترکمنستان درخشش خاصی دارند، در کنار قرارداد آخال، میبایستی به روسیه تحویل می شدند. چندین بار از طرف حکومت مرکزی ایران به حکومت محلی میر رشیدخان شجاعالدوله (سردار کل یا ایلخان کل اتحادیه ایلهای کُرمانج شمال خراسان / کنفدراسیون ایلی زعفرانلو) دستور حرکت به سوی ترکمنستان و تحویل فیروزه داده شده بود. اما رشیدخان هر بار به بهانههای مختلف زیر این بار نرفته بود و نمی خواست که قسمتی از سرزمین و مسکن کُردهای شمال خراسان را (که با ریختن خون خود و عزیزانشان آن را حفظ و از حدود و ثغور آن پاسداری کرده اند) بخاطر عیلشی و بی لیاقتی شاه و همچنین فساد و رشوه دربار، تجزیه و به بیگانگان بسپارد. اما بالاخره ناصرالدینشاه فرستاده مخصوص خود (محمد صادق خان امین نظام) را از مرکز اعزام داشت و مؤکداً به میر رشیدخان شجاعالدوله دستور داد که فیروزه را تحویل دهند. چون شهر فیروزه در حوزه حکومت محلی رشیدخان شجاعالدودله قرار داشت این بار ایشان به ناچار و با چشمانی اشک آلود عازم محل گردید، و به نزدیکان خود گفت که دعا کنید این مأموریت ننگین به انجام نرسد، چون واگذاری قسمتی از سرزمینم با دست خودم به دیگران واقعأ یک ننگ تاریخی و بسیار دردناک است.
بهرحال کاروان از شهر قوچان به سوی فاروج راه میافتد. تا آنجا را با کالسکه رفتند و بعد از فاروج، میر رشیدخان هوس اسبسواری میکند و از کالسکه پایین میشود و به اسب سیاهرنگی، که چندی پیش از دربار حکومت مرکزی برایش فرستاده بودند، سوار میشود. چون امیر رشیدخان با وجود کهولت سن اسب سوار ماهری بوده است، دیگران هم به تبعیت او از کالسکهها پیاده میشوند و با اسب بسوی شهر فیروزه حرکت میکنند. هنوز مسافتی کوتاه از فاروج دور نشده بودند (نزدیک به روستای برزل آباد) که اسب امیر حسینخان و فرستاده شاه که در یک ردیف حرکت میکردند، با هم گلاویز میشوند. اسب امیر رو به پشت برمیگردد و امیر پایش در رکاب گیر می کند و در زیر اسب میماند. با اینکه دکتر از روسیه میآورند و دکتر مخصوص خود او هم حضور داشته، معالجات مؤثر واقع نمیشوند و روز دیگر در سن حدودأ هشتاد سالگی به دیار باقی میشتابد (یعنی در روز دوم سفرش وفات یافت؛ امروز دو روزه للــو، فردا سه روزه لو … رشــید نیومد للــو، دلــم مـــی سوزه لو، …). همراهان و مردم که مطلع شده بودند، بسیار ناراحت و غمگین میشوند و جنازه را با روپوش سیاه در کالسکهای قرار میدهند و این بار همان اسب سیاه حامل جنازه میگردد.
آری رجال دلسوز و با شرافت کُرمانج شمال خراسان به همت مردم آن دیار نه تنها هرگز فراموش نخواهند شد، بلکه راه آنان را سرمشق خویش در دستیابی مطالبات حقوقمدار خود قرار می دهند.
در این هنگام بود که سردار عیوض خان جلالی در ناحیهء نوار مرزی شهر فیروزه بر علیه حکومت مرکزی و این قرارداد ننگین قیام کرد.
Îro du ro ne lêlo sibe sê ro ne lo
امروز دو روزه للو فردا سه روزه لو
Reşîd nehatiye lêlo dil dişewite lo
رشید نیومد للو دلم میسوزه لو
Way awy Reşîdxan serdarê kulî (giştî) Qoçan (2
وای وای رشیدخان سردار کل قوچان(2)
Hespê şah bêxwedî ma û em daxdar kirin way
اسب شاه بیصاحب ماند و ما داغدار شدیم وای
Dişmen şa û em xwar û zar kirin way
دشمن را شاد و ما را خوار و زار کرد وای
Qoçan bêsahîb û em xakisar kirin way
قوچان را بیصاحب ما را خاکسار کرد وای
Way way Reşîdxan serdarê kulî (giştî) Qoçan (2
وای وای با تو هستم رشیدخان سردار کل قوچان(2)
فوت امیرحسینخان شجاعالدوله (میر رشیدخان) این بزرگ مرد سیاستمدار تاریخ کُرمانج شمال خراسان، در روز یکشنبه 30 مهرماه 1272 خورشیدی، برابر با 22 اکتبر 1893 میلادی می باشد، و جنازه ایشان طی تشریفات خاصی به مشهد منتقل و در بارگاه امام رضا در مقبره خانوادگی زعفرانلو در کنار برادر و نیاکانش دفن می شود. متأسفانه در روز جمعه 26 آبان 1272 خورشیدی، برابر با 17 نوامبر 1893 میلادی نیز زلزله قوچان به وقع میپیوندد، همهء شهر زیر و زبر می شود و عده زیادی در زیر آوار میمانند و از بین میروند. فاصله فوت میر رشیدخان تا وقوع زلزله فقط 27 روز بوده است. بدین ترتیب دو حادثه نزدیک به هم سوگواری و مرثیههایی مرتبط را بوجود آورده است.
Qoçan xerab e lêlo Meşhed abad e lo
قوچان خرابه للو مشهد آباده لو
Way way Reşîdxan serdarê kulî (giştî) Qoçan (2
های های با تو هستم رشیدخان سردار کل قوچان (2)
کُرمانج های خراسان (بالاخص با همکاری اسمر خانم همسر میر رشیدخان)، شعر « وای وای رشیدخان» را برای مرگ میر رشیدخان درست کردند و در مراسم سوگواری و تدفین ایشان اجرا کردند، در زلزله قوچان که ضایعه ای بسیار دردناک و پر سوز بود مردم آن را در سوگ عزیزان از دست رفته خویش نیز اجرا کردند، تا از این طریق هم غم و درد خود را تسکین دهند و هم روح رفتگان خود را متعالی کنند.
رشیدخان لقبی بود که مردم کُرمانج به میر حسین خان داده بودند و اصولاً کلمهٌ رشید برای افرادی به کار برده شده و میشود که شجاع و دلیر بودهاند. کلمهء ” شجاع الدوله ” لقبی بود که حاکمین فارس زبان مرکزنشین (ناصرالدین شاه قاجار) به امیر و حاکم کُرمانج شمال خراسان داده بودند (بواسطهء خدمات شجاعانه ایشان در برابر تاخت و تاز اوزبکان و ترکمانان)، اما برای مردم در منطقه بیان لفظ کُرمانجی آن یعنی همان رشیدخان معمول و رایج بوده و هست.
در واقع تمامی شعر و موسیقی اولیهء ” وای وای رشیدخان ” به زبان کُرمانجی و نشاندهنده حالات تألم و تأثر مردم محل از فوت امیرحسین خان و بعد هم حادثه زلزله ناگوار قوچان بوده است، اگرچه امروزه اجرای آن به مرور زمان در ردیف موسیقی شاد قرار گرفته است.
از آنجا که کُردهای شمال خراسان در نواحی مرزی شمال شرق ایران، بعنوان یکی از نقاطی که ایران همیشه از این مسیر مورد یورش اقوام مهاجم از ناحیه خوارزم بوده، می باشند لذا کُرهای خراسان همیشه در معرض کشتارها، غارتها، اسارتها و آوارگیها بوده اند. ناملایمات دردناک و دلخراش از ویژگیهای این گونه زندگی بوده است و این ویژگیها تأثیر مستقیمی بر موسیقی مردم کُرمانج نیز گذاشته است.
بطور کلی موسیقی مقامی این دیار برای حوادث و سوانح تحمیلی بر مردم درست می شدند. قسمتی از موسیقی شمال خراسان موسیقی کوهپایهای است. مثل کوهپایههای هزار مسجد در منطقه لایین، شاهی جان، گلیل و دامنه های اترک، موسیقی کوهپایهای توأم با فریاد است و در مقایسه با موسیقی جلگه قویتر، رساتر و گاه تندتر است.
مقام اللّه مزاره آهنگی است که پس از غارت و کشتارها و اسارت بر فراز مزار عزیزان از دست رفته خوانده میشد. اللّه مزاره، وا چه روزگاره؟ .( ? Ela / la / Lo mezar e, va çi rozigar e) دو قرسه پس از قتل عام و کشتار، مردهها را در وسط جمع میکردند و دور اجساد دور میزدند و مشغول ذکر میشدند و این مبدأ رقص دو قرسه بود. مقام انارکی مربوط به لحظات پس از هجوم بیگانگان و کشتار و انباشت اجساد بوده است. زنان دور اجساد جمع میشدند و نار میزدند و گریه و زاری میکردند. مقام “هرای” هوار و فریاد در دل کوهستان است و گویای زندگی پرحادثه و پرسوز و گداز و آوارگی مردم کُرد است. مقام و آهنگ ” وای وای رشیدخان ” پس از مرگ رشیدخان، با توجه به شدت و حدت ضایعه و حادثهء از دست دادن ایشان درست و توسط بخشی های کُرمانج اجرا شد و بعدأ هم تا مدتی کم و بیش تداوم داشت.
به طور کلی بسیاری از آهنگهایی که در شمال خراسان زمانی برای سوگ اجرا میشدند پس از گذشت سالیان دراز آرام آرام تغییر حالت داده اند و حتی از آنها گاه به عنوان آهنگهای رقص نیز استفاده میکنند. مثلاً « وای وای رشیدخان » که ابتدا برای سوگ بوده، امروزه یک موسیقی شاد و برای رقص است. در زبان کُردی، گویش یا لهجه های کُرمانجی و سورانی کمی با هم تفاوت دارند، (البته که این نرمال است و خود غنی و بسط زبان بسیار زیبا و شیرین کُردی را می رساند، کُردها در هر کجا و با هر لهجه ای که صحبت می کنند بایستی لغات و مصاحبت محلی خود را حفظ و تداوم دهند که خود بخشی از گنجینهء عظیم فرهنگ و زبان و ادب ملت کُرد است). تفاوت میان این دو گویش گاهأ در زمینه موسیقی نیز مشهود است، به عنوان مثال میتوان به آهنگ « لو Lo » اشاره کرد که براستی یکی از اصیلترین، کهن ترین، زیباترین، دل نشین ترین و موثرترین آهنگ و نغمهء کُردی است و وجه تمایز موزیک کُرمانجی و سورانی نیز هست. بدین معنی کسی که بتواند « لو Lo » را بخواند، میتواند از کُرمانج ها (کُردهای خراسان، ارومیه، کردستان باکوور، کردستان روژآوا، کُردهای بهدینان در شمال عراق و یا منطقهء قره باغ در قفقاز) باشند.
در بارهء « لو Lo » یا « لا La » ، یا « اّ لا Ela » که در فارسی تقریبأ معنی فرزند را می دهد و در حقیقت خطاب به مردم است. در واقغ کلمهء « elêlo / Lolo / Lala / Lêlo » خطاب به مرد و یا بطور کلی خطاب به مردم گفته میشود. اگر برای زن باشد « elêlê / Lêlê / Lê » می باشد.
بطور کلی اشعار کُردی اغلب به شکل هجایی هستند که تعداد هجاها میتواند از هشت هجا تا شانزده هجا باشند. ترانههای عاشقانه بیشتر در قالبهای هشت هجایی است که تعداد هجاها میتواند از هشت تا شانزده هجا نیز باشند. آهنگ یا مقام بغایت زیبای « لو Lo» اغلب در برگیرنده قالبهای یازده تا شانزده هجایی است.
همانطور که بیان شد شعر ” وای وای رشیدخان ” برای اولین بار برای مراسم سوگواری و مرثیه خوانی شجاعالدوله درست شد و به زبان کُردی بود و سپس در حادثهء زلزله قوچان نیز اجرا شد، بعدأ هموطنان عزیز فارس مرکزنشین بواسطه هژمونی زبان فارسی (زبان رسمی و کتابت ایران) آن را به فارسی در آوردند، و آهنگ را از حالت و مایهء اصلی خود خارج کردند. البته کُردها در محل کم و بیش کُرمانجی آن را می خواندند، کما اینکه حتی در مراسم سوگواری سردار سید رشید (که اتفاقأ تشابه اسمی با رشیدخان / شجاع الدوله نیز داشت) در سال 1332 خورشیدی آن را هم به فارسی و هم به کُرمانجی اجرا کردند[ سید رشید نیز یکی از سرداران قهرمان کُرمانج بود که در سال 1320 خورشیدی (که با رفتن رضا شاه فضایی برای فعالیت آزادیخواهان پدید آمده بود) برای حقوق کُرمانج ها به دادخواهی برعلیه حکومت مرکزی قیام کرد و در این راه جان خویش را نیز فدای مردم خود نمود]. بهرحال این آهنگ فراز و نشیبهای زیادی را پیموده است، و این مطلب نیز هم برای روشن شدن وضع و جریان این آهنگ و چگونگی بهم آمیحتگی (آسیمیله کردن و هضم کردن نرم) آن بیان می شود، و هم اینکه کُردها بایستی هشیار باشند و با شیوه های مناسب از آسیمیله کردن یا دگرگون کردن و از بین بردن موسیقی و فرهنگ و زبان کُردی خود جلوگیری کنند.
امیدوارم که بخشیهای عزیز و دیگر هنرمندان گرانقدر کُرمانج شمال خراسان بتوانند این یادگار تاریخی مراسم سوگواری کُرمانج های خراسان را به زبان کُرمانجی و با پوشش محلی کُرمانجی اجرا کنند و آن را به اصل و مایهء تاریخی خود برگردانند. در حماسههای ملی غرورآمیز کُرمانجی و همچنین در مراسم سوگواری عزیزان خویش اجرا کنند و بدینسان هم فرهنگ غنی کُردی را مزین و تداوم دهند، و هم به رفتگان خود ارج نهند، و روح آنان را با این آهنگ تاریخی سوزش و سازش در هجران، شادمان و متعالی کنند.
توضیح اینکه، آهنگ اصلی کُرمانجی ” وای وای رشیدخان ” در ردیف شارتر و 6 بر 8 است، اما بعدأ آن را گاهأ در ریتم 2 بر 4 نیز اجرا کرده اند.
Îro du ro ne lêlo sibe sê ro ne lo
امروز دو روزه للو فردا سه روزه لو
Reşîd nehatiye lêlo dil dişewite lo
رشید نیومد للو دلم میسوزه لو
Way awy Reşîdxan serdarê kulî Qoçan (2
وای وای رشیدخان سردار کل قوچان (۲)
Tu çûy te negot lêlo, yarek min heye lo
رفتی نگفتی للو یک یاری دارم لو
Li şehrî xerîb lêlo, dildar min heye lo
در شهر غربت للو دلداری دارم لو
Way way Reşîdxan serdarê kulî Qoçan (2
وای وای رشیدخان سردار کل قوچان (۲)
Va kincên kê ne lêlo, kincê yarê ne lo
این رخت کیه للو رخت یارمه لو
Dixwazim bişom lêlo, bi ava gulan lo
می خوام بشورم للو با آب گلها لو
Way way Reşîdxan serdarê kulî Qoçan (2
وای وای رشیدخان سردار کل قوچان (۲)
Kincê hakim e lêlo, bi çavan bişom lo
رخت حاکمه للو با چشم بشویم لو
Gul bihara me lêlo, bi çavan bişom lo
گل بهارمه للو با چشم بشویم لو
Way way Reşîdxan serdarê kulî Qoçan (2
وای وای رشیدخان سردار کل قوچان (۲)