مصاحبه رادیو کردانه با دکتر افراسیاب شکفته
1 min readمهم این است که برای مردم کُرد و کُردستان چه کار مثبتی انجام داده اند که خود مقبولیت، محبوبیت و معقولیت بیاورد و در جلب آراء مردم و صندوق رأی تاثیر گذار شود. رقابت سیاسی ناسالم و تخریبی روی قبر خشک و خالی از خردمندی نیست.
رادیو کُردانه/ محمدرضا اسکندری: مصاحبه با جناب دکتر افراسیاب شکفته، سخنگوی سازمان مردمی کُرمانج خراسان، در رابطه با مسائل سیاسی روز مردم کُرد، کُردستان و کُردستان جنوبی بالاخص موقعیت آنان در تحولات آتیه ایران. توجه شما را به این مصاحبه جلب می کنیم:
4 دسامبر 2012
کُردانه: کاک افراسیاب برای کسانی که شما را نمی شناسند می توانید کمی از سابقه کار سیاسی و مبارزاتی خودتان بگوئید؟
دکتر شکفته: در ابتدا از شما تشکر می کنم که با حرفه روزنامه نگاری موفق خود خدمت شایسته ای را به مردم کُرد می کنید. اینجانب متولد 1966 میلادی، شهرستان قوچان در شمال خراسان هستم. پدرم از کُردهای ایل کاوانلو و مادرم از کُردهای ایل قونیانلو در شمال خراسان بودند. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آن دیار به اتمام رساندم، تحصیلات عالی را در دانشگاه تهران و لندن – انگلیس به پایان رسانده ام. در ارتباط با کار و فعالیتهای کُردی، شاید بهتر است بگویم که در واقع از بدو تولد من در میان مردم کُرد شمال خراسان، عشایر و روستاها و شهرهای مختلف با مردم کُرد آن دیار بوده ام و با آنان بزرگ شده ام و کار کرده ام. با عشایر آن دیار تقریبأ به تمامی اردوگاههای تابستانه و زمستانه سفر کرده ام. تمامی شهرها و مناطق کُردی شمال خراسان را از نزدیک دیده ام و با مردمشان بوده ام، روح من و جسم من متعلق به منطقهء کُرمانج شمال خراسان بوده و هست و خواهد بود. اگر چه مدتهای مدیدی است که مشغول کارهای کُردی بوده ام ولی در سال 2009 میلادی به اتفاق تعدادی از دوستان آن دیار، سازمان مردمی کُرمانج (کُردهای منطقه شمال خراسان) را تأسیس، و در واقع بطور رسمی وارد صحنه سیاسی برای پیگیری و دستیابی حقوق پاره ملت کُرد شمال خراسان شدیم، و در کنار دیگر ارگانهای سیاسی کشورمان، در حد توان امور را، آهسته و پیوسته به پیش می بریم.
کُردانه: ملت ایران متشکل از یک ترکیب سیاسی و جامعە شناسی متکثر است و سابقە تاریخی نیروهای سیاسی و تمامیت خواه ایران در تاریخ و فرهنگ ایران کاملأ مشخص است. مقصود از یک ملت بودن چیست، نظر شما و سازمانتان در این رابطه چیست؟
دکتر شکفته: ایران دارای یک ملت کلان می باشد که خود دارای اقوام و ملیتهای گونه گون است. در طی قرون گذشته این ملت کلان گاهأ توسط پادشاهان بی کفایت و حاکمین بی درایت بنابه هر دلیلی (استبداد، لاقیدی، ناسالمی، و …) از هم گسسته و تعدادی از ملیتهای ایرانی، استقلال سیاسی – ملی خود را یافته اند (و امروزه بعنوان یک کشور مستقل هستند، مثل: باکو، ایروان، تفلیس، عشق آباد، بحرین، و …).تعدادی از ملیتهای ایرانی نیز در دو سوی مرزهای بین المللی امروزی ایران زندگی می کنند و این نشان از آن دارد که در هنگام ترسیم مرزهای بین المللی خواست و میل این ملیتها در کار نبوده است و نظر آنان در روند کشور سازیها هیچ نقشی نداشته و یا اغماض شده است (مثل ملیت کُرد که در بین چند کشور تقسیم شده اند، سرزمین و محل زندگی آنان را نیز پارچه پارچه کرده اند، و مردم کُرد در هر کدام از این پارچه ها نیز از سهیم شدن در حاکمیت و سرنوشت خویش محرومند و حق حاکمیت مردمی از آنان سلب شده است).
کُردانه: تئوری یک ملت و یک دولت در ایران را قبول دارید و اگر ندارید در آینده اگر ملتهای دیگر ایران مخالف کشور چند ملیتی باشند، سازمان شما چه خواهد کرد؟
دکتر شکفته: در سال 1906 میلادی، نیاکان ما با انقلاب مشروطه در صدد تشکیل یک دولت مرکب از اقوام و ملیتهای ایران تحت نام انجمن های ایالتی و ولایتی برآمدند، که خود نوعی سیستم سیاسی غیرمتمرکز و نظام فدرال سنتی بود. دولت در یک کشور برخاسته از مردم آن کشور است و توسط مردم آن کشور درست می شود. بنابر این در کشور ایران نیز این مردمان ایران هستند که بایستی دولت خود را به شیوه ای دمکراتیک طی انتخابات آزاد (مطابق نرمهای منشور بین المللی سازمان ملل متحد و میثاق های حقوق بشری) برای مدتی معلوم بتوانند درست کنند. با توجه به وجود اقوام و ملیتهای گونه گون در ملت کلان ایران، لذا قطعأ دولت و حکومت در ایران بایستی بصورت پلورال، متکثر و مرکب باشد تا تمامی مردمان ایران بتوانند در تعیین سرنوشت خویش و حق حاکمیت خود سهیم و دخیل باشند. دمکراسی پلورال و حاکمیت مردمی در ایران زمانی میسر می شود و به تحقق می رسد که نظام و سیستم سیاسی و مدیریتی آن هماهنگ با ترکیب اجتماعی و رضایت مردمی باشد. امروزه مناسب ترین نوع نظام در کشورهای چند ملیتی بصورت غیر متمرکز و یا نوعی فدرالیسم سیاسی مناسب آن کشور است، که تعادل سیاسی، ثبات اقتصادی، رضایت فرهنگی و اجتماعی مردمی را فراهم می کند.
کُردانه: در صورتی که مرکزگرایان با فدرالیسم مخالف باشند آیا سازمان شما برای استقلال کُردستان مبارزه می کند؟
دکتر شکفته: همانطور که در جواب سئوال فوق عرض شد بر این باور هستم که مطالبات و خواسته های مردم در یک سیستم فدرال سیاسی برآورده خواهند شد. اگر چه سازمان ما برای حقوق کُردهای شمال خراسان که از نظر جغرافیایی جدای از کُردستان هستیم فعالیت می کند، ولی به مطالبات، خواسته ها، و تصمیمات به حق برادران و خواهران عزیز خود در کُردستان، هر چه که باشد، احترام می گذاریم.
کُردانه: بیش از دو میلیون کُرد کُرمانج در شمال خراسان زندگی می کنند که با توجه به شرایط سیاسی خاص بدانجا تبعید شده اند، و حال بیش از چهار قرن است که در آنجا مستقر هستند. در یک نظام فدرال برای ایران چگونه مسئله سیاسی کُرد کُرمانج خراسان حل می شود؟
دکتر شکفته: در طی قرون متمادی، ھجوم و حملات مکرر حکومتھای مرکزى غیردمکراتیک ایران در اقصی نقاط کشور بویژه در مناطق پیرامونی ھمواره با کشتار، غارت و سرکوب ھمراه بوده است، که در نتیجه آن ھزاران نفر کشته و صدھا ھزار نفر دیگر مجبور به ترک خانه و کاشانهء خود و جابجایی یا مھاجرت به دیار دیگر شده اند. جابجایی پاره ملت کُرد به منطقه شمال خراسان، در طول تاریخ تا به امروز آنان را متحمل ھزینه ھای ھنگفتی کرده است. پس از آنکه منطقه شمال خراسان توسط شاه عباس صفوی به پاره ملت کُرد تنفیذ و تفویض شد، از آن ھنگام تا زمان انقلاب مشروطه و کودتای رضا شاه، خودگردانی و حاکمیت محلی این منطقه در اختیار پاره ملت کُرد (ایلات و خوانین کُرد) بود. رضا شاه ارزشھای دمکراتیک و تکثرگرایی مشروطه را زیر پا گذاشت و سیاست سرکوب و محو کردن اقوام و ملیتھای ایران و ایجاد باصطلاح یک دولت – یک ملت را برای کشور کثیرالمله ایران در پیش گرفت، امروزه بر همگان عیان است که این سیاست کاملأ شکست خورده است، و بایستی به فکر چاره مناسب باشیم.
سازمان مردمی کُرمانج، ارگانی است ملی- دمکراتیک که برای برقراری دمکراسی پلورال و آزادی حقوقمدار در ایران چند ملیتی فعالیت می کند. سازمان ما برای دستیابی و تحقق حاکمیت ملی مناسب پاره ملت کُرد در منطقه شمال خراسان (شمال شرق ایران) مبارزه می کند. سیاست سازمان ما بر اساس اصول فدرال دمکراتیک استوار می باشد که بر مبنای آن مناطق و ایالتهای فدرال کشور ایران دارای حقوق برابر در تمامی زمینه ها بوده و مرزھای آنھا بر بنیاد خواست مردم تعیین می شوند. صلاحیتها، مسئولیتها، تصمیم گیریها و اختیارات اصلی منطقهء فدرال کُرمانج در شمال شرق ایران نیز بر اساس قانون اساسی فدرال ایران بعهده مردم آن دیار بوده و توسط مردم آن دیار به اجرا درخواهد آمد. قانون اساسی دولت فدرال مرکزی و ایالتھای فدرال بایستی مدون با قوانین و تبصره ھای مشخص برای تقسیم قدرت ( به شکل افقی: یعنی تفکیک قوای مقننه، اجرائیه، قضائیه، و همچنین به شکل عمودی: یعنی تقسیم قدرت بین دولت فدرال مرکزی و دولتھای محلی یا ایالتی) باشند. این حالت از تقسیم قدرت، مانع از تمرکز قدرت در دست یک دیکتاتور و یا یک اقلیت در مرکزمی شود، و در نتیجه این: به حق حاکمیت تمامی مردمان ایران از جمله کُردهای شمال خراسان احترام گذارده می شود.
کُردانه: بعضی از گردانندگان کنفرانس بروکسل و پراگ از جمله خانم بهمنی در مصاحبه با کردانه اعلام نمودند که همه اعضای کنگره ملیتهای ایران فدرال به کنفرانس پراگ دعوت شده بودند، پس چرا شما شرکت نکردید؟
دکتر شکفته: معمولأ وقتیکه یک تشکل یا ائتلاف سیاسی می خواهد تصمیمی را اتخاذ کند، تمامی اعضاء فراخوانده می شوند تا همگی با هم و طی نشستی، با احترام به عقل جمعی به تصمیمی دمکراتیک و واحد بعنوان برآمد آن نشست برسند. کنگره ملیتهای ایران فدرال (که سازمان ما نیز عضو آن است) چنین نشستی در ارتباط با کنفرانس پراگ برگزار نکرده است، لذا آن تعداد از اعضاء کنگره ملیتهای ایران فدرال حاضر در کنفرانس پراگ بصورت انفرادی ( و نه تحت نام کنگره ملیتهای ایران فدرال) به آن کنفرانس دعوت شده بودند. اینکه چرا تعدادی از اعضاء کنگره ملیتهای ایران فدرال به این کنفرانس دعوت نشده بودند، برای این عزیزان نیز سئوال بود، برای من نیز سئوال بود که طی نوشته ای (که در تارنمای اینترنتی شما نیز درج شد) مراتب را بیان داشتم.
کُردانه: دمکراسی یک پرنسیب است کە در ساحت سیاسی بعنوان بهترین مکانیزم تقسیم قدرت، تاکنون شناختە شدەاست. آیا شما و سازمانتان فکر می کنید که کنفرانسهایی همانند پراگ مشکل اتحاد برای پیشبرد دمکراسی در ایران را حل خواهد کرد؟
دکتر شکفته: دمکراسی یعنی ممنوعیت تبعیض، ممنوعیت ذهنیت حذف کردن (در کنار رقابت سیاسی سالم، مثبت و سازنده)، احترام به حقوق فردی و رعایت حقوق اقلیتهای یک جامعه همانند اکثریت آن جامعه، دمکراسی یعنی احترام به آزادی و برابری انسانها و حقوق ذاتی آنان (نه فقط در گفتار بلکه در عمل)، دمکراسی یعنی احترام به مخالف خود (نه فقط در گفتار بلکه در عمل)، دمکراسی یعنی احترام به گونه گونی و همزیستی مسالمت آمیز، دمکراسی یعنی احترام به تفاوتها و شباهتها در یک جامعه. حال اگر به هر کدام از اینان بی اعتنایی شود آنگاه ارزیابی آن روند یا کنفرانس به نوعی خدشه دار شده و نتیجه امر ممکن است مثبت و ثمربخش نباشد. کنفرانس پراگ خود می تواند بعنوان تمرینی در راستای پرورش دمکراسی برای کنشگران سیاسی قلمداد شود.
کُردانه: کنفرانس پراگ دربیانیه پایانی خود هیچ اشاره ای به رژیم جمهوری اسلامی و یا انحلال دیکتاتوری مذهبی نکرده است. آیا این بدان معنی است که آنها مشی اصلاح طلبانە ای گزیده اند؟
دکتر شکفته: البته از اینکه تعدادی از هموطنان در جایی جمع می شوند و روی امور سیاسی و وضعیت اسفناک ایران بحث و گفتگو می کنند خود بطور کلی مثبت است و به نوعی تمرین دمکراسی پلورال و تلطیف فضای ناملایم حاکم بر اپوزیسیون پراکنده و افزایش تلرانس سیاسی است. بهر حال به باور اینجانب این کنفرانس زنجیره ای به دلایل مختلف برای انحلال جمهوری اسلامی تشکیل نشده است، همانطور که از مفاد آن نیز نمایان است مهمترین دغدغه این کنفرانس تلاش برای برگزاری انتخاباتی آزاد و منصفانه در جمهوری اسلامی ایران است. حال اینکه با وجود شیخ علی خامنه ایی (ولایت مطلقه) که بر همه امور و نیروهای کشوری و لشکری احاطه کامل داشته و حکم خلیفه در حکومت اسلامی ایران را دارد، چگونه این انتخابات آزاد میسر می شود را بایستی از برگزارکنندگان عزیز این کنفرانس سئوال کنید. و آیا شیخ علی خامنه ایی به برگزارکنندگان و مدعوین در این کنفرانس اجازه خواهد داد که در این انتخابات آزاد شرکت کرده و خود را کاندید کنند (از فیلتر گزینشی بیت رهبری و شورای نگهبان عبور کنند) یا نه را بایستی از برگزارکنندگان این کنفرانس سئوال کنید. بعبارت دیگر نبض این کنفرانس در درون جمهوری اسلامی ایران است. همانطور که همه می دانند جمهوری اسلامی هم از درون توسط جامعه ایران و هم از برون توسط جامعه بین المللی تحت فشار بسیار شدید است و به نوعی کاملأ ایزوله شده است لذا برای بقای خود به ترفندهای گوناگون دست می زند: البته که در درون ایرانیان را به شیوه سرکوب کردن کنترل می کند، اما در بیرون نمی تواند اپوزیسیون را سرکوب کند لذا آنان را به موضوعاتی رنگارنگ و موهوم و دست نیافتنی مثل ” انتخابات آزاد ” که زیر نظر بیت رهبری خواهد بود، مشغول و مقفول می کند. در بعضی از مسائل دیگر نیز گاهأ متوسل به روسیه و چین می شود، با اینگونه ترفندها در واقع یعنی همان سیاست از این ستون تا آن ستون فرجی است را در پیش گرفته است، شاید که با این حربه ها بتواند از رگبار و کولاک عظیم بحران سیاسی – اقتصادی جان سالم بدر کند. کاملأ پر واضح است که حاکمین جمهوری اسلامی (باندهای مختلف هم زلف) تن به انتخاباتی آزاد و منصفانه و دمکراتیک (مرسوم در دنیای آزاد) نخواهند داد، چونکه اگر چنین کند دیگر سیستم جمهوری اسلامی و ولایت فقیه وجود خارجی نخواهد داشت.
کُردانه: دیالوگ و گفتمان ها از کُدهای مشترک، آغاز می شوند. چرا احزاب کلاسیک کُردی تا به حال نتوانسته اند یک دیالوگ و اتحاد در بین همه کُردها بوجود بیاورند؟
دکتر شکفته: بهتر است از خودشان سئوال کنید. پدیده دیالوگ سازنده، همگرایی و ائتلاف از باورمندی راسیونال به دمکراسی واقعی است که با برآیند نیروها موجب تقویت سیاسی است، اما تکروی با ذهنیت تخریبی، واگرایی، انشقاق و پراکندگی سبب تضعیف سیاسی و نزول دست آوردهای سیاسی می شود.
کُردانه: در صحبت هایی که گاهأ با رهبران و هواداران حزب دمکرات و کومله دارم وقتی از آنها در رابطه با عدم حضور کُرد کُرمانج خراسان و کُردهای قسمتهای جنوبی کُردستان روژهلات در سطح رهبری و تصمیم گیری احزاب آنان می پرسم. آنها به این مسئله اشاره می کنند که اگر صلاحیت داشتند راه باز بود، نظر شما در این رابطه چیست؟
دکتر شکفته: همانطور که در جواب یکی از سئوالات قبلی شما عرض شد کُردهای شمال خراسان از بدو ورود به آن منطقه با تنفیذ و تفویض پادشاه قانونی ایران در آن زمان، زمام امور و حاکمیت در منطقه را بطور کامل و تمام و بصورت رسمی و قانونی بدست گرفتند. حاکمان کُرمانج و سلسله حکومتهای محلی در منطقه کُرمانج شمال خراسان از اواخر قرن شانزدهم میلادی تا زمان انقلاب مشروطه ایران، 1906 میلادی، نیز همیشه در منطقه قویأ حضور داشته و این مهم در تاریخ نیز به ثبت رسیده است. رضا شاه ارزشھای دمکراتیک و تکثرگرایی مشروطه را زیر پا گذاشت و سیاست سرکوب و محو کردن اقوام و ملیتھای ایران و ایجاد باصطلاح یک دولت – یک ملت را برای کشور کثیرالمله ایران در پیش گرفت. با کودتای رضا شاه، حکومتهای محلی در مناطق مختلف ایران (و از جمله در شمال خراسان) مورد غضب واقع شدند و حکومت غیرمتمرکز مشروطه ایران نیز با توسل به زور و سرکوب به سیستم مرکزگرا و استبداد تبدیل و تداوم یافت. ججوخان سردار ملی کُرمانج ، فرزند الله ویردی بیگ کاوانلویی، حاکم حکومت محلی کُرمانج شمال خراسان در دوران مشروطه بود. در بهمن ماه 1290 خورشیدی (1911 میلادی) توسط عوامل ضد مشروطه و ضد آزادی در کوههای شمال شرق قوچان ناجوانمردانه به شهادت رسید. ججوخان با درایت عمیق و خرد ورزی فوق العاده ای که داشت، حکومت سنتی و حالت اتحادیهء ایلی مرسوم قدیمی را به حالت مدرن اتحاد گروهها و ائتلاف افکار و دیدگاهها برای انسجام و تداوم حکومت ایالتی – ولایتی مشروطه در شمال خراسان سوق می داد. ججوخان بر آن بود که با توجه به امور فرهنگی و اجتماعی مشترک مردم ساکن در منطقهء شمال خراسان: امور اداری، فرهنگی و خدماتی آن دیار با توجه به قانون اساسی مشروطه ایران در راستای مناطق ایالتی – ولایتی به دست مردم آن دیار تصمیم گیری و خودگردانی شود. سازمان مردمی کُرمانج (کُردهای منطقه شمال خراسان) بر این باور است که تداوم خط مشی سیاسی و به روز شدهء ججوخان سردار ملی کُرمانج با همت و پشتیبانی مردم منطقه، مناسب ترین شیوه برای دمکراسی در ایران کثیرالمله و برآورده شدن حقوق پاره ملیت کُرد منطقه شمال خراسان است. ججوخان در واقع بعنوان پدر معنوی یک اندیشه ای می باشد که راهنمای آزادی حقوقمدار و دمکراسی پلورال است، و روندی سیاسی بر پایه عدالت اجتماعی و حقوق انسانی (فردی ، جمعی) و برابری (فرهنگی، زبانی، قومی، سیاسی و …) را در انقلاب مشروطه ایران برای کُردهای خراسان پیشاهنگ و رهنمون شد.
از اینکه کُردهای زاگرس جنوبی (کرمانشان و ایلام و لور) نیز از طریق ایجاد حزب و یا ارگانی سیاسی رسمأ وارد صحنه سیاسی در خصوص احقاق حقوق کُردهای آن دیار شده اند مایه افتخار و مباهات مردم کُرد آن دیار است. آری خون به ناحق ریختهء رهبر محلی و سردار همیشه قهرمان کُرد یارمحمدخان کرمانشانی و خانم قدم خیر پساکوهی که در زمان انقلاب مشروطه به دادخواهی و احقاق حقوق مردم آن دیار در لوای انجمن های ایالتی – ولایتی (سیستم فدرال سنتی ایران در آن روزگاران) برخاسته بودند هرگز از بین نخواهد رفت و مردم کُرد آن دیار آرمانهای قومی آن بزرگ مرد تاریخ ملیت کُرد در زاگرس جنوبی را برای همیشه پویا و زنده خواهند کرد. جا دارد که هر ساله بعنوان احترام به یارمحمدخان کرمانشانی مراسم یادبودی برپا شود که خود نشان از ریشهء پرافتخار کُردهای آن دیار در تلاش برای رسیدن به دمکراسی و آزادی و حق حاکمیت مناسب برای ملیت کُرد در آن دیار است.