کُردهای خراسان در تبعیض زبانی فرهنگی هنری
1 min readمدارس دوزبانهء هموطنان ارامنه در تهران (زبان ارمنی، زبان فارسی)، می تواند الگوئی برای تحصیل به زبان کُرمانجی در شمال خراسان نیز باشد، لذا ما کُردهای شمال خراسان نیز می خواهیم از اینگونه امکانات و مدارس دوزبانه برخوردار شویم. اداره آموزش و پرورش شمال خراسان بایستی پروژه مدارس دوزبانه را بیدرنگ مورد بررسی و اجرایی کند تا زبان مادری و بومی مان از مرگ نجات یافته و نیز فرصت رشد داشته باشد.
کُردهای خراسان در وضعیت تبعیض زبانی فرهنگی هنری،
ستم مضاعف قومی – ملیتی – سیاسی – اقتصادی هستند.
حتی یک شبکه تلویزیونی به زبان مادری خود نداریم
گفتگو به زبان کُرمانجی، و صحبت از فرهنگ زبان ادبیات هنر موسیقی لباس و تاریخ ما در تلویزیون شمال خراسان قدغن و این بی احترامی محض به ما کُردهای شمال خراسان است.
با نگرشی میدانی و با توجه به عدم سهیم بودن کُردهای شمال خراسان در حاکمیت ملی ایران، به گوشه ای از نقض وسیع و آشکار حقوق پاره ملت کُرد منطقه شمال خراسان به اجمال می پردازم:
زبان مادری مهمترین عنصر هویت قومی ملیتی است، آگاه شدن به هویت قومی ملی یعنی بیداری از خواب گران بیخود شدن، یعنی جلوگیری از هضم و نابودی منِ خود، یعنی اعتراض به بریدن زبان مادری در خانه و کوچه و خیابان و در آموزش و پرورش، یعنی جلوگیری از هضم زبان مادری و هویت فردی – گروهی – قومی – ملیتی، یعنی زنده نگهداشتن زبان کُردی و هویت کُردی و ملیت کُردی برای نسلهای بعدی، و افتخار نسلهای آینده به کُرد بودن، است.
آری، باری دگر مهرماه است و بازهم آغاز سال تحصیلی جدید و دوباره مدارس باز میشوند. آری، امسال هم مدارس بدون تحصیل به زبان مادری، و هزاران کودک کُرد در شمال خراسان به کلاسهای درس میروند اما زبان مادری آنان را بریده اند. تحصیل به زبانی بیگانه نیز هم سبب افت تحصیلی و هم مشکلات روحی روانی کودکان را فراهم می کند، آنان را دارای شخصیتی دوگانه و خود کم بین می کند. کارشناسان امور تعلیم و تربیت بر این باورند که عدم تحصیل به زبان مادری در مدارس علاوه بر دانش آموزان، معلمان نیز در این مدارس دچار مشکلات تدریسی می شوند (البته معلمین عزیز و محترم در سر کلاس درس خود در هر کجا که تشخیص دادند بایستی به زبان مادری دانش آموز درس را توضیح بدهند تا برای شاگردانش مطلب و موضوع درسی کاملا فهمیده شود). وزیر آموزش و پرورش بایستی سیاست جدیدی را پیشه کند و بودجه ای برای تدوین برنامه هایی در پایه ریزی مدارس دوزبانه در شمال خراسان را تخصیص دهد. ما کُردهای شمال خراسان از آموزش و پرورش این دیار می خواهیم که به زبان مادری ما و به هویت قومی – ملیتی ما بی احترامی نکنند و کلاسهای مدارس و دبستان در شهرها و روستاها به زبان مادری مان باشند.
در حوزه آموزشی مشکل ما قومیتها و ملیتهای ایران فعلا عدم اجرای اصل 15 و 19 قانون اساسی است که به ما حق تحصیل و تدریس به زبان مادری خود را در محل سکونت خود میدهد. وقتیکه یک کودک برای اولین بار به مدرسه میرود بایستی به زبان مادری خود تحصیل کند چونکه اولا کلمات، مفاهیم و آموزهها را بهتر درک می کند و ثانیا کلمات و مفاهیم غیر زبان مادری حالت مخلوط کردن ذهنی و لکنت استعدادی و کلافه شدن هویتی و خردشدن شخصیتی به کودک دست می دهد چونکه برخلاف میل درونی او مجبور می شود به زبانی تحصیل کند که کمتر با آن آشنا است و یا اصلا با آن آشنا نیست. البته این به معنای مخالفت با آموزش زبان فارسی نیست ولی تحصیل به زبان مادری در دبستان حق مسلم کودکان اقوام و ملیتهاست، و زبان فارسی نیز به عنوان زبان رسمی کشور باید در دوره متوسطه مدرسه کنار زبان مادری آموخته شود. از نظرعلمی نیز این شیوه آموزش به دو زبان نه تنها موجب افت تحصیلی دانشآموزان نمیشود، بلکه باعث تقویت هوش و حافظه آنان نیز میشود. هم اینک دو حالت در داخل ایران وجود دارد که در صورت تعمیم و گسترش می تواند تا حدودی چاره آموزشی زبان مادری باشد:
۱- هم اینک در سیستم آموزش و پرورش ایران، زبان انگلیسی و زبان عربی در دوره متوسطه به سیستم آموزشی مدارس اضافه می شود، همین مدل می تواند چاره ای برای تحصیل به زبانهای مادری در ایران باشد. مثلا در منطقه کُرمانج شمال خراسان تحصیل در دوره ابتدایی دبستان بایستی به زبان کُرمانجی باشد و زبان فارسی از دوره متوسطه به مدارس اضافه شود.
۲- مدارس دوزبانهء هموطنان ارامنه در تهران (زبان ارمنی، زبان فارسی)، می تواند الگوئی برای تحصیل به زبان کُرمانجی در شمال خراسان نیز باشد، لذا ما کُردهای شمال خراسان نیز می خواهیم از اینگونه امکانات و مدارس دوزبانه برخوردار شویم. اداره آموزش و پرورش شمال خراسان بایستی پروژه مدارس دوزبانه را بیدرنگ مورد بررسی و اجرایی کند تا زبان مادری و بومی مان از مرگ نجات یافته و نیز فرصت رشد داشته باشد.
هویت و زبان و فرهنگ ما کُردهای خراسان بطور سیستماتیک و سازمان یافته توسط رژیم ظالم جمهوری آپارتاید اسلامی هضم و نابود می شود (آپارتاید و تبعیض زبانی فرهنگی قومی در شمال خراسان کاملا محرز و محسوس است). حدود دو میلیون کُرد در شمال خراسان حتی یک ریال از بودجه کشور برای فرهنگ و زبان ما اختصاص داده نمی شود، حتی یک دبستان به زبان مادری خود کُردی – کُرمانجی نداریم. در دانشگاه های موجود در شمال خراسان هم نه تنها یک دانشکدهء تربیت معلم زبان کُردی – کُرمانجی نداریم بلکه حتی در بارهء زبان و ادبیات کُردی – کُرمانجی و فرهنگ و هنر و تاریخ ما کُردهای خراسان هیچ رشته تحصیلی و حتی کتب درسی هم وجود ندارد. حتی یک آموزشکده زبان و ادبیات کُردی – کُرمانجی هم نداریم، یک موسسه علمی ادبی هنری کُردی نداریم، فرهنگستان زبان و ادب کُردی در منطقهء کُرمانج شمال خراسان نداریم (هر چند که شیخ علی خامنه ای ولایت مطلقه و مستبد مطلق العنان در پیام نوروزی سال 1393 را با شعار فرهنگ و اقتصاد نامید، اما به فرهنگ و زبان اقوام و ملیتهای ایران و فرهنگ ایرانی بی احترامی محض می شود و مردم در وضعیت بد اقتصادی و فقر مطلق دربند و گرفتارند، و اینگونه شعارهای پوچ و کلی گویی های بی مایه و بی محتوا هم دیگر برای مردم اعتباری ندارند.)
یک رادیوی تمام وقت کُرمانجی و یک شبکه تلویزیونی به زبان مادری مان کُرمانجی نداریم. تلویزیون استانی شمال خراسان که باید برای مردم استان و به زبان مردم استان باشد نیز تمام برنامه های خود را نه تنها عمدآ به زبان فارسی اجراء می کند بلکه حتی روزانه یکی دو ساعت هم به زبان کُردی و در ارتباط با امور فرهنگی هنری زبانی قومی تاریخی ما کُرمانج ها و مردم آن دیار و روستاها و عشایر و مناطق ییلاق و قشلاق عشایر و مراتع و … به زبان کُرمانجی برنامه نداریم. اگر برنامه ای هم از روستاها و عشایر و مناطق کُردی و از مردم کُرد برای تلویزیون استان تهیه کنند با مردم کُرمانج عمدا به زبان فارسی صحبت می کنند (حتی با عشایر که با زبان فارسی آشنایی کمتر دارند نیز با زبان فارسی) تا آنان احساس تحقیر و خودکم بینی قومی و بی احترامی فرهنگی زبانی (و بنوعی اراده قوی کُرمانج های شریف و آزادمنش را اینچنین سرکوب و به شخصیت و هویت و قومیت آنان توهین می کنند. این پروژه زشت و کثیف انتگراسیون و آسیمیلاسیون از پست فطرتی حاکمین ظالم و یک برنامه ریزی سازمان یافته برای نابودی فرهنگ و زبان و هویت قومی ما کُردهای خراسان است.)
یک روزنامه و یک مجله به زبان مادری خود کُردی – کُرمانجی نداریم، سینما و تئاتر به زبان مادری خود کُردی – کُرمانجی نداریم، شب شعر کُردی و مشاعرهء شاعران کُرمانج در شمال خراسان مطلقا قدغن و شدیدا ممنوع است و شاعران کُرمانج در درد و رنج تحمیلی بر آنان حتی حق ندارند لام تا کام صحبت کنند در غیر اینصورت ربوده و بازداشت می شوند. و حتی حق ندارند در مراسم فرهنگی زبانی شعری در دیگر مناطق کُردی نیز شرکت کنند بویژه مناطق کُردی باشور و باکوور کُردستان و حتی روژهه لات کُردستان، اگر شرکت کنند نیز بعدا مورد بازخواست عاملین رژیم شده و پرونده سازی ناحق و مشکلات عدیده برای آنان درست می کنند.
لباس ملی (یا بقول خودشان لباس محلی، لباس قومی) کُردی را قدغن کرده اند و یا به عناوین مختلف بی احترامی می کنند و در بین مردم بویژه زنان و کودکان (بخصوص در مشهد و بجنورد) لباس پاکستانی و افغانی محجبه ای با رنگهای تاریک و مشکی عزا و تنفر را ترویج می دهند، و اینگونه لباس ها با روح آزادمنشی ما کُردها همخوانی ندارد. حتی به نحوه لباس پوشیدن مردم و پوشش مردم و امور خصوصی و شخصی مردم هم دخالت و بی احترامی می کنند.
مردم نمی توانند اسامی اصیل کُردی و ایرانی را برای نوزادن خود انتخاب کنند چون در هنگام گرفتن شناسنامه مشکل درست می کنند (در اداره ثبت احوال کتابی پر از اسامی عربی – مذهبی – غیر ایرانی برای نامگذاری نوزادان موجود و به مردم توصیه می کنند). هیچ بودجه ای در استان برای امور فرهنگی زبانی هنری تاریخی اجتماعی کُردهای خراسان نداریم، اما بودجه های میلیارد دلاری برای گروههای تروریستی حزب اله و حماس و انصار حزب اله و .. در منطقه در خارج کشور، و تهیه چندین تلویزیونهای تبلیغاتی تمام وقت برای آنان در خارج کشور و به زبانهای مختلف و … وجود دارد در حالی که دو ملیون کُرد در شمال خراسان حتی یک شبکه تلویزیونی به زبان مادری خود نداریم. آیا این شرم آور و ننگ آمیز نیست برای حاکمین پست فطرت جمهوری آپارتاید اسلامی که بودجه مردمان ایران را چنین می کنند و ما ایرانیان حتی یک شبکه تلویزیونی و یا حتی روزانه دو سه ساعت برنامه تلویزیونی کُرمانجی نداریم، در استانی که حدود 65 تا 70% مردم آن کُرمانج هستند، بایستی به همین نسبت هم در تلویزیون برنامه های مختلف کُرمانجی مثل برنامه کودکان، خانواده، بهداشت و … به زبان کُرمانجی داشته باشند.
در سال 2003 میلادی منطقهء شمال خراسان را علیرغم اعتراض مردم شریف و بزرگوار بومی آن دیار، تقسیم ، و کُردهای خراسان را در بین دو استان (خراسان شمالی، خراسان رضوی) انشقاق دادند که یقینا تاراج قومی هویتی فرهنگی ملی و سرزمینی ما را با زورگویی و سرکوب و قلدری سیاسی استعمار داخلی حاکمین ظالم که خود را قیم مردم می دانند، انجام می دهند (هر چند که مردم هشیارتر از آنان بوده و این حرکات زشت برای محوکردن تاریخ و جغرافیای شان را زیرکانه به شیوه های گوناگون خنثی می کنند). اما هدف آنان جدایی، دگرگونی و محوکردن جغرافیایی مناطق کردنشین، و تغییر نام روستاها، مراتع و سرزمین کُردها که در واقع بخشی از سیاست های حاکمین در راستای نابودی اقوام و مخدوش نمودن تاریخ و مرزهای جغرافیایی سیاسی مناطق کُردی، و حتی گاها دامن زدن به اختلافات ارضی عمدی در بین مردم اقوام و ملیتهای گوناگون، و حتی درست کردن اختلافات عمدی بین اقوام و یا خانواده ای سرشناس و ایلات و … همه و همه بصورت سازمان یافته بوده، تفرقه بینداز و حکومت کن، و در راستای هضم و آسیمیلاسیون فرهنگی زبانی و نابودی جغرافیایی و اجتماعی مناطق کُردنشین در ایران است. اگر این ستم قومی ملیتی سازمان یافته نیست پس چی است؟ اگر این نابودکردن سازمان یافته ملیت کُرد در شمال خراسان نیست، پس چی است؟
آیا این است حقوق ما در کشورمان ایران؟ که مطابق با مفاد منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی و …؟ هر ایرانی و فعال فرهنگی فرهیخته بومی در شمال خراسان هم اگر کار فرهنگی و زبانی کُردی بکند و یا اعتراضی یا انتقادی در راستای عدالت فرهنگی زبانی اجتماعی به این وضعیت اسفناک فرهنگی و خفقان اجتماعی حاکم بکند به عناوین مختلف مورد بی احترامی، ترور شخصیتی و حتی زندانی و شکنجه روحی جسمی می کنند؟ سرکوب مستقیم و غیرمستقیم کردها در فضای بسته حاکم بر شمال خراسان کماکان و شدیدا ادامه دارد، عدم آزادی بیان و تجاوز به حریم خصوصی مردم همچنان ادامه دارد، ربودن فعالین فرهنگی (بدون مراتب قضایی و رای دادگاه و فاقد مبنای قانونی حقوقی) و شکنجهء روحی جسمی آنان در بازداشتگاههای مخوف و مخفی رژیم همانا نقض سیستماتیک حقوق بشر و زیر پا گذاشتن آشکار ارزشهای انسانی و جنایت علیه بشریت است.
عاملین رژیم حاکم، در شمال خراسان بجای سرکوب مردم و جوانان و فعالین فرهنگی – هنری و ایجاد فضای خفقان و امنیتی بایستی به فکر اشتغالزایی و رشد اقتصادی و اجتماعی و بهبود زندگی و معیشت مردم باشند. با وجود نیروهای متخصص و مدیر و مدبر و توانای بومی در زمینه ها و حوزه های مختلف شغلی، بیشتر پستهای کلیدی و ارشد مدیریتی دولتی و مشاغل مهم و مسئولیتها و فرصتهای شغلی در منطقه شمال خراسان به غیربومیها واگذار شده و می شود (به علت سوء مدیریت و نگاه نادرست امنیتی مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی به مسئله اقلیتهای قومی و بومی امکان برخورداری عادلانه از امکانات موجود برای نیروهای بومی در شمال خراسان را به حداقل ممکن رسانده است.)
فعالین حوزه فرهنگی و گروه های هنری و موسیقی کُردی شمال خراسان حق مسافرت کردن به مناطق دیگر کُردستان (باشور، باکور، روژآوا، و حتی روژهه لات) را ندارند و از برخورد نیروهای خودسر (بخوان نیروههای اطلاعاتی و گروه لباس شخصی یاغی و سرکوب گر رژیم آپارتاید اسلامی) در تهدید و ناامنی شغلی هستند و حتی تهدید به اخراج از کار و عدم فعالیت فرهنگی کُردی می شوند، اگر کسی در یک کنفرانس فرهنگی هنری کُردی شرکت کند بعدا از طریق اداره اطلاعات مورد بازخواست و تحت فشار مستقیم و غیرمستقیم خواهد بود.
آن تعداد اندک کسانی از کُرمانج ها که در استان مسئولیت دارند و یا در رده های دوم سوم چندم اداری کار میکنند هم اجازه نمی دهند که از ظرفیتها و استعدادهای خود در راستای خدمتگزاری به مردم و نیازهای مردم خود در حوزه های مختلف بویژه امور قومی فرهنگی و هنری و زبان و ادبیات کُردی و آداب و رسوم کُردی و رادیو تلویزیون کُردی بکار ببرند، کسانی که در استانداری و یا فرمانداری و دیگر ادارات استان کار می کنند نمی توانند به رسمی به زبان مادری خود جلسات اداری خود را دایر کنند و یا به ارباب رجوع به زبان مادری آنان خدمات اداری اجتماعی مدنی آموزشی و … را به رسمی انجام دهند. به نویسندگان و شاعران کُرد هم اجازه نمی دهند از طریق رادیو تلویزیون استانی و به زبان مادری خود شعر و مطالب نوشتاری خود را به مردم ارائه دهند.
بیکاری قشر تحصیلکرده و فارغ التحصیلان دانشگاهی منطقه شمال خراسان بسیار بالاست، وضعیت اقتصادی و فقر و مصائب اجتماعی و میزان طلاق و انهدام کانون گرم خانواده و ویران شدن بنیان خانواده و جامعه مدنی بصورت تصاعدی بالا می رود. بیش از 60% جوانان شمال خراسان بیکار هستند، اعتیاد و فحشا به سن دبستان رسیده است، مردم در فقر مالی – معیشتی مطلق زندگی می کنند و غبار فقر منطقه شمال خراسان را فراگرفته است، حدود 60% روستاها خالی از سکنه شده اند (بخاطر بیکاری و فقر مالی و عدم حمایت بموقع از تولیدات کشاورزی و دامی آنان، و نبود تسهیلات مالی در بخش تولیدی کشاورزی و دامپروی که لازمه رشد و توسعه اقتصاد تولید محور در یک کشور است).
عشایر شمال خراسان که از زحمتکشترین قشر جامعه و تولیدکنندگان عمده گوشت و مواد لبنی منطقه هستند بخاطر نداشتن تسهیلات و اعتبارات مالی حمایتی با مشکللات جدی تولیدی – معیشتی و حقوق بشری مواجه هستند و غبار فقر مطلق بر آنان حاکم و از نظر بهداشتی تندرستی دارای وضعیتی بسیار اسفناک هستند و از ابتلاء به بیماریهای مشترک بین انسان و دام در درد و رنج مفرط هستند. این قشر از جامعه بایستی در ردیف اول تبعیض مثبت قرار گرفته و بیدرنگ تحت پوشش تسهیلات و اعتبارات مالی بروند که هم در راستای ترفیع غبار فقر از این قشر هست و هم برای رشد اقتصادی تولید محور کشور می باشد.
مناطق حفاظت شده و جنگلهای شمال خراسان را عمدا به آتش می کشند تا مردم را سرگرم بحرانهای مصنوعی دست ساز کنند (همان شیوهء نخ نمایی که در زمان سلسلهء صفویان بویژه شاه طهماسب می کردند تا مردم را سرگرم و محک بزنند برای ایجاد ترس و رعب و وحشت و سرکوب و جابجایی قومی … یاغی گری ماموران دولتی و پست فطرتی حکومتی و فقر و تهیدستی و رنج و ستم مردم و … بویژه کارگران، روستاییان و عشایر زحمتکش و آزادمنش و مردم عادی و بیگناه.)
اگر صحبت از منافع ملی (منافع ملت ایران / منافع مردمان ایران) است، پس براستی به ما کُردهای خراسان که جزئی از مردم ایران هستیم از این منافع ملی چه به ما رسیده است؟
می گویند که تحریم بر علیه رژیم جمهوری اسلامی بد است چون روی وضعیت معیشتی مردم اثر می گذارد؛ البته ممکن است که درست باشد یا نباشد (هرچند که مسئول مستقیم برقرار شدن تحریمها این رژیم است، و به مردم دروغ می گوید و فعالیتهای اتمی را نیز شفاف نمی کند)، ولی وقتیکه تحریم وجود نداشت هم وضع مردم بهتر از این نبود، وجود این رژیم خود عامل نکبت و فقر و زجر است، و مهمتر اینکه اقوام وملیتهای ایران بویژه ما کُردهای شمال خراسان که همیشه در حالت تحریم درازمدت بوده و هستیم و هیچ نهاد دولتی مسئولیت توسعه، رشد و عمران و آبادانی واقعی این مناطق را و پیشرفت مردم محروم این مناطق را به عهده نگرفته، مردم دائما در فقر، بدبختی، .. تحریم زبان مادری، تحریم فرهنگ و ادب کُردی، تحریم آداب و رسوم و لباس کُردی، تحریم کتب درسی کُردی، تحریم روزنامه و مجله کُردی، تحریم آموزش و پرورش کُردی، تحریم تشکل کُردی و … پس برای ما که همیشه در تحریم بودیم و هستیم برای وضعیت ما تحریم باشد و نباشد تقریبا مثل هم هست و فرقی چندانی ندارد (اگر تحریم نباشد فقط میزان دزدی و چپاول و غارت آخوند و آخوندزاده و آقازاده ها بیشتر می شود و دودش هم تو چشم مردم و…
تبلیغات میلیارد دلاری رژیم برای از بین بردن فرهنگ و زبان و هویت اقوام و ملیتها در سراسر ایران نیز با شکست مطلق و آبروریزی جهانی مواجه شده است، هر چند که کماکان مردم را سرکوب و منابع طبیعی آنان را تاراج و غارت و از مناطق ملیتها خارج می سازند. اما به همت جوانان و مردم آگاه و همیشه هشیار که بطور مسالمت آمیز و با اراده ای بسیار قوی مطالبات قومی ملیتی خود را بطور روزمره و مداوم و پرتوان دنبال می کنند، قطعا پیروزی از آن مردم است که الحق لایق و شایستهء آن هستند.
اخیرا حجت الاسلام سیدعلی یونسی روز سه شنبه 4 شهریور 1393 (25م آکوست 2014) با حضور در منطقه شمال خراسان در شهر بجنورد، با اشاره به حضور عمده اقوام و اقلیتهای قومی مذهبی در مناطق مرزی، و پس از کلی گویی های بی عمل و بی مایه، بدون اشاره دقیق به بیانیه ده بندی ستاد انتخاباتی شیخ حسن روحانی (3)، از جمله اظهار نمودند: تامین امنیت مرزها باید به خود مردم مرزنشین سپرده شود.
حال بدون توجه به پیشینهء کاری امنیتی ایشان علیه مردم در طول تاریخ رژیم اسلامی، سئوال اینجاست: بجای صحبت از ایجاد فضای امنیتی و خفقان، که اولا در این پست جدید وظیفه ایشان نیست و ثانیا این خود نیروهای لباس شخصی و خودسر رژیم هستند که امنیت مردم را بهم می زنند. اما اگر از این بگذریم، همین عمده اقوام و اقلیتهای قومی ملیتی شمال خراسان با توجه به قول و قرارهای انتخاباتی در بیانیه معروف ده بندی به شیخ حسن روحانی رای دادند؛ چرا سید علی یونسی بعنوان معاون کل و نماینده تام الاختیار رئیس جمهور در امور اقوام و ادیان، نفرمودند که برای اقوام و ملیتهای شمال خراسان با توجه به آن بیانیه چه کار کرده اند و چه پروژهء آموزشی پرورشی فرهنگی زبان مادری و رادیو تلویزیون کُردی برای مردم این دیار را مد نظر و عملی کرده اند، شعار انتخاباتی روحانی آموزش و پرورش به زبان مادری ماده 15 و 19 قانون اساسی چی شد و چرا بعمل نمی رسانند مشکل کجاست و چرا به مردم شمال خراسان حقایق را نمی گویند / دروغ گویی دشمنی با خداست. ایشان نگفتند که برای رشد فرهنگ و زبانهای بومی این دیار چه پروژه ای دارند، آیا وعده های توخالی فقط برای زمان خریدن و مردم را گول زدن است، و از این ستون تا آن ستون فرجی است، نمی باشد. ایشان نفرمودند چرا کارمندان ادرای دولتی شمال خراسان جلسات رسمی اداری خود را بایستی به زبان فارسی اجراء کنند و نه به زبان مادری خود (آپارتاید و تبعیض عریان زبانی قومی). ایشان نفرمودند آیا دولت تدبیر و امید شیخ حسن روحانی برای پروژه ای مانند بورسیه تحصیلی برای فرزندان اقوام و ملیتهای شمال خراسان جهت تحصیل در دانشگاههای مناطق کُردی که رشته دستور زبان کُرمانجی دارند از جمله دانشگاه تربیت معلم زبان کُردی – کُرمانجی دانشگاه ماردین – کُردستان ترکیه (۱) و یا دانشگاه دوهوک – کُردستان عراق (۲) چکار کرده اند و یا می خواهند بکنند.
آقای سیدعلی یونسی نفرمودند بودجه تخصیصی امور اقوام و ادیان ایران چقدر است، و چه درصدی از آن سهمیه حدود 2 میلیون کُرد شمال خراسان است و در هماهنگی با مردم آن دیار در چه پروژه هایی در شمال خراسان مصرف می شود.
ایکاش آقای یونسی برای احترام به مردم کُرمانج این دیار، به روستای باغچق می رفتند و ابتکار شورای این روستا در نوشتن تابلوهای خیابانها، کوچه ها، و مکانهای دیگر روستای باغچق با دو زبان کُرمانجی و فارسی را می دیدند و به مردم این روستا خداقوت و تبریک و تشکر و قدرانی، و با این حرکت خویش مردم روستاهای دیگر و حتی شهر را نیز تشویق به چنین کاری می کردند. همینجا جادارد براستی درود فراوان بر مردم شریف و عزیز روستای باغچق برسانم که برای تقویت زبان مادری خود اینچنین تلاش می کنند، امید به اینکه این تلاش الگویی باشد برای دیگر روستاها و شهرهای شمال خراسان. کاسبکاران و مغازه داران عزیز در سطح شهرها شما نیز تابلوها و نوشته های روی مغازه خود را به زبان کُرمانجی کنید و از این طریق به زبان مادریتان احترام و آن از مرگ نجات دهید. دست شما را می فشارم، سپاس و درود فراوان بر شما.
به راستی آن ” کلید” گنده و مشهور انتخاباتی در دست شیخ حسن روحانی تابحال چه قفلی را در شمال خراسان برای مردم این دیار باز کرده است؟ آقای رئیس جمهور، مردم این دیار دو موضوع قفل شده دارند که نیاز مبرم به گشودن فوری دارند؛ ۱ – راه اندازی یک شبکه تلویزیونی کُرمانجی، ۲ – مدارس دو زبانه (زبان کُرمانجی، زبان فارسی)، پس کجاست این کلید روکش طلای رای جمع کن شما؟
روز چهارشنبه 5م شهریور، 27م آگوست 2014، نیز نشستی در بجنورد برگزار شد تحت عنوان: همايش بين المللي ترويج زبان و ادبيات فارسي (تکرار می کنم ” بین المللی” و ” زبان فارسی” اما از ملل یا اقوام داخل ایران فقط زبان ملیت یا قوم فارس بود). اما شرکت سید علی یونسی نماینده تام الاختیار رئیس جمهور در امور اقوام و ادیان، در این همایش به اصطلاح بین المللی انجمن ترویج زبان فارسی بجنورد، به نوعی توهین به زبان اقوام و ملیتهای شمال خراسان بود چونکه ایشان نفرمودند که چرا چنین همایشی برای دیگر زبانهای ایرانی این منطقه بویژه زبان کُرمانجی نداریم، اگر نداریم این تبعیض عریان و آپارتاید زبانی چگونه بایستی مرتفع شود؟ و همچنین نفرمودند مسئولین استان همان بودجه ای که برای زبان فارسی خرج می کند بایستی به همان اندازه نیز برای زبان اقوام و ملیتهای شمال خراسان هزینه کند، و نفرمودند چرا انجمن زبان کُرمانجی و همایش بین المللی زبان کُرمانجی هیچوقت در شمال خراسان نداشته ایم، و از قدرت اجرایی خود استفاده نکردند و دستور نفرمودند که بایستی بیدرنگ انجمن زبان کُردی – کُرمانجی و همایش بین المللی زبان کُردی – کُرمانجی در شمال خراسان دایر شود. و اگر ایشان چنین اجازه ای ندارند پس چرا به مردم نگفت چرایی آن را؟ و خود بطور مسالمت آمیز جلودار مردم نشد تا موانع را مرتفع کند.
این نشست در استانی که دارای ملیتهای گوناگون می باشد نه تنها بین المللی نبود (بلکه بین الدولی بود؛ بانی این همایش نماینده دولت ایران در بجنورد و فرستادگانی از طرف دولت پاکستان و ..)؛ چونکه از دیگر ملیتهای ایران؛ کُرد، ترکمن، بلوچ، آذری، تالشی و … و حداقل از ملیتهای منطقه شمال خراسان و یا جای جای ایران در این همایش بطور رسمی دعوت و یا حضور نداشتند (فقط در ارتباط با زبان ملیت یا قوم فارس بود)، لذا بین المللی خواندن این گردهمایی هم نوعی توحین به کلمهء ” بین المللی” است و هم نشان از کم سوادی کسانی است که از این لغت استفاده کرده اند. البته این سئوال می تواند مطرح شود که چرا در بجنورد همایش بین المللی (بین الدولی) ترویج زبان و ادبیات کُردی – کُرمانجی برای احترام به مردم کُرد این دیار تشکیل نمی شود؟ آیا این تبعیض زبانی – قومی یا بعبارت درست تر آیا این آپارتاید عریان زبانی – قومی و دهن کجی به اقوام و ملیتهای ایران برای چی است و کی مرتفع خواهد شد؟ آیا این یعنی تحریم فرهنگی – زبانی – قومی علیه ملیت کُرد شمال خراسان توسط استعمار داخلی می باشد؟ حدود 65 تا 70% جمعیت شمال خراسان ملیت کُرد – کُرمانج هستند، به همین نسبت هم بایستی بودجه تخصیصی مدنی فرهنگی … داشته باشند.
بیشتر مردم و بویژه اقوام و ملیتهای ایران با توجه به شعارهای انتخاباتی حسن روحانی بخصوص بیانیه ده بندی شماره سه ستاد انتخاباتی ایشان تحت عنوان حقوق اقوام و ادیان(3)؛ به حس روحانی رای دادند و ایشان را رئیس جمهور کردند و چشم انتظار احقاق حقوق خود و تغییرات در ایران بودند، اما پس از انتخابات همه چیز بطور ناجوانمردانه به بوته فراموشی سپرده شد (دروغگویی دشمنی با خداست)، وبطور کلی سیاستهای اجرایی ایشان نیز متاسفانه تاکنون با شکست مواجه شده است. در این ارتباط شیخ حسن روحانی بایستی حقایق را در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل که هفته آینده در نیویورک برگزار می شود را بیان کند، و از طریق این تریبون جهانی عدم موفقیت اجرایی خود و چگونگی ترفیع آن را صادقانه به گوش ایرانیان و جهانیان برساند.
وضعیت حقوق بشر اقوام و ملیتهای شمال خراسان بهبود نیافته، سیاست تحقیر و شهروند درجه چندم نگرستین به اقوام و ملیتها کماکان ادامه دارد، بیکاری و غبار فقر مطلق سراسر منطقه شمال خراسان را فرا گرفته است. حاکمین باید بدانند که این سیاست تبعیض آمیز و غیردمکراتیک آنان نادرست است و بایستی به مطالبات بحق و حقوق مردم و اقوام و ملیتهای ایران احترام بگذارند.
سازمان مردمی کُرمانج خراسان
16م سپتامبر 2014
(۱) دانشگاه ماردین – کُردستان ترکیه.
(۲) دانشگاه دوهوک – کُردستان عراق.
(۳) بیانیه شماره ۳ ستاد اتنخاباتی شیخ حسن روحانی، ۹م خرداد ۱۳۹۲ خورشیدی.
بیانیه شماره ٣
حقوق اقوام، ادیان و مذاهب
بنام خداوند جان و خرد
ملت بزرگ ایران؛ برادران و خواهران گرانقدر
باسلام و احترام
کشور عزیز ما، ایران، بوستانی عطرآگین از اقلیمها ،زبانها، ادیان و مذاهب گوناگون است. اکنون که انتخابات سرنوشتساز ریاست جمهوری دوره یازدهم، این فرصت تاریخی را فراهم کرده است؛ اینجانب متعهد و مصمم هستم درصورت کسب رأی اعتماد شما و استقرار دولت تدبیر و امید با اجرای بندهای دهگانه زیر، بخشی از فصل حقوق ملت قانون اساسی را که از مهمترین اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست، از شعار به عمل درآورم تا شاهد ایرانی آزاد و آباد، با مشارکت ایرانیان باشیم:
۱- تدوین قوانین لازم برای اجرای کامل قانون اساسی بهویژه اصول ٣، ١٢، ١٥، ١٩، ٢٢ و… دردولت تدبیر وامید به منظور رفع تبعیض.
۲- مشارکت عمومی فارغ از زبان و مذهب در مدیریتهای کلان کشور و اجرای اصل شایستهسالاری در همه سطوح سیاسی-اداری به گونهای که تمامی شهروندان و هممیهنان در شرایط یکسان امکان مشارکت و تصدی در کلیه سطوح تا عضویت کابینه را داشته باشند.
۳- انتصاب نیروهای شایسته محلی در پستهای مدیریتی مناطق مختلف کشور و حمایت تقویت و تفویض اختیار و واگذاری امور اجرایی محلی و منطقهای به آنان در قالب سیاستهای عمومی دولت.
۴- تدریس زبان مادری ایرانیان (کردی، آذری، عربی و…) بطور رسمی در سطوح مدارس و دانشگاهها دراجرای کامل اصل 15 قانون اساسی.
۵- تقویت فرهنگ و ادبیات اقوام ایرانی و پیشگیری از زوال آنان بهمنظور حفظ و نگهداشت این میراث کهن ایرانی.
۶- رعایت حقوق پیروان سایر ادیان و مذاهب و عدم دخالت در امور دینی و مذهبی آنان با تأمین آزادی در عقاید دینی و مذهبی و ایجاد امکان اجرای آداب و فرایض دینی مذهبی آنان در شرایط یکسان.
۷- انجام مطالعات علمی و تدوین برنامههای بلند مدت و کوتاه مدت در بخشهای زیر بنایی، عمرانی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی در مناطق محروم و مرزی بهویژه استانهای درگیر در جنگ تحمیلی با اختصاص بودجههای جهشی بهمنظور جبران عقب ماندگیها.
۸- رفع تبعیضات ناروا در همه ابعاد و اشکال آن.
۹- تغییر نگاه امنیتی نسبت به اقوام و فرهنگهای ایرانی و تبدیل ساختار و روشهای سیاسی-امنیتی به نظام مدیریت علمی و کارآمد، بهمنظور استفاده بهینه از منابع بکر و سرشار مادی و انسانی این مناطق.
۱۰- واگذاری مسئوولیت برنامهریزی و هماهنگیهای لازم به یکی از معاونین رئیس جمهور برای تحقق بندهای نه گانه فوق.
خدمتگزار شما
دکتر حسن روحانی
کاندیدای دوره یازدهم ریاست جمهوری
نهم خرداد ماه هزار و سیصد و نود و دو هجری شمسی